محمد بن ابراهیم بن مسلم بطال مکنی به ابوعبدالله. وی به مصیصه فرود آمد و از علی بن مسلم هاشمی و محمد بن عقبه بن علقمه و اسحاق بن وهب علاف و محمد بن حمیدرازی و سمادبن سعید بن خلف حدیث کند. وی بقصد حج به دمشق آمد. از او محمد بن سلیمان ربعی و حمزه بن محمد کنانی حافظ و جز آن دو روایت کنند. (معجم البلدان)
محمد بن ابراهیم بن مسلم بطال مکنی به ابوعبدالله. وی به مصیصه فرود آمد و از علی بن مسلم هاشمی و محمد بن عقبه بن علقمه و اسحاق بن وهب علاف و محمد بن حمیدرازی و سمادبن سعید بن خلف حدیث کند. وی بقصد حج به دمشق آمد. از او محمد بن سلیمان ربعی و حمزه بن محمد کنانی حافظ و جز آن دو روایت کنند. (معجم البلدان)
نام او محمد بن هارون عودی است، وی محدث بود و از کثیر بن یحیی بن مالک و حسن بن علی بن راشد و دیگران روایت کرد، احمد بن حسین بصری مشهور به شعبه از وی روایت کرده است، (از اللباب فی تهذیب الانساب)
نام او محمد بن هارون عودی است، وی محدث بود و از کثیر بن یحیی بن مالک و حسن بن علی بن راشد و دیگران روایت کرد، احمد بن حسین بصری مشهور به شعبه از وی روایت کرده است، (از اللباب فی تهذیب الانساب)
رنگی است مشابه به چوب عود، و آن رنگی باشد سیاه مایل به اندک سفیدی و سرخی، (غیاث اللغات)، رنگی است مایل به سیاهی مانند عود، (آنندراج)، به رنگ یا به بوی عود، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به عود شود: کو خیک دل اندوده به قیر و ز درونش تن عودی و مشکی شده دل ناری و مایی، خاقانی، عودی خاک آتشین اطلس کنم زآب و خونی کاین مژه پالود بس، خاقانی، صبح دندان چو مطرا کند از سوخته عود عودی خاک ز دندانش مطرا بینند، خاقانی، حجله و بزمه ای به زرکاری حجله عودی و بزمه گلناری، نظامی، ، نوعی از جامۀ ابریشمی که رنگش سیاه باشد، (غیاث اللغات) : پشت رغبت جامۀ عودی بدوش زاغ داد تا چو مجمر پیچدش بوی طرب در دودمان، ملاطغرا (از آنندراج)
رنگی است مشابه به چوب عود، و آن رنگی باشد سیاه مایل به اندک سفیدی و سرخی، (غیاث اللغات)، رنگی است مایل به سیاهی مانند عود، (آنندراج)، به رنگ یا به بوی عود، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به عود شود: کو خیک دل اندوده به قیر و ز درونش تن عودی و مشکی شده دل ناری و مایی، خاقانی، عودی خاک آتشین اطلس کنم زآب و خونی کاین مژه پالود بس، خاقانی، صبح دندان چو مطرا کند از سوخته عود عودی خاک ز دندانْش مطرا بینند، خاقانی، حجله و بزمه ای به زرکاری حجله عودی و بزمه گلناری، نظامی، ، نوعی از جامۀ ابریشمی که رنگش سیاه باشد، (غیاث اللغات) : پشت رغبت جامۀ عودی بدوش زاغ داد تا چو مجمر پیچدش بوی طرب در دودمان، ملاطغرا (از آنندراج)