جدول جو
جدول جو

معنی صریفیه - جستجوی لغت در جدول جو

صریفیه
(صَ فی یَ)
شراب منسوب به صریفون. رجوع به صریفون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فریفته
تصویر فریفته
فریب خورده، گول خورده، کنایه از شیفته
فرهنگ فارسی عمید
فرقه ای مذهبی که برای حروف و حساب جمّل تاثیر و ارزش بسیار قائل بوده و معنی های شگفت انگیز برای آیه های قرآن و سخنان پیغمبر اسلام بیان می کردند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ فی یَ / یِ)
دهی از دهستان مهتاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان. سکنۀ آن 210 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و حبوب و پنبه و پسته و انگور و صیفی است. راه آن فرعی است. صنایع دستی زنان کرباس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(فِ / فَ تَ / تِ)
فریب خورده. گول خورده. (فرهنگ فارسی معین) :
شما فریفتگان پیش او همی گفتید
هزار سال فزون باد عمر سلطان را.
ناصرخسرو.
، مغبون. زیان دیده، شیفته. شوریده. عاشق شیدا. (فرهنگ فارسی معین).
ترکیب ها:
- فریفته شدن. فریفته شده. فریفته گردیدن. رجوع به همین مدخل ها در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا
(غُ رَ ری یَ)
منسوب به غریر که شتر نر است. (از تاج العروس). شتران سفید. غریریه، منسوب به غریر است که فحل پرارزش ومشهور در نزد عرب می باشد. (از صبح الاعشی ج 2 ص 35)
لغت نامه دهخدا
(غَ زی یَ)
تأنیث غریزی. رجوع به غریزی شود.
- حرارت غریزیه، حرارت طبیعی. (ناظم الاطباء). رجوع به حرارت شود
لغت نامه دهخدا
(طِ فُ لَ)
به یونانی حندقوقی است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به طریبله شود
لغت نامه دهخدا
(اُ ثَ فیَ)
قریه ای است ازآن بنی کلیب بن یربوع دروشم از اراضی یمامه، اولاد جریر شاعر خطفی را. و محمد بن ادریس گفته است که این محل به اثافی قدر شبیه است. (معجم البلدان) ، دروغگوی. دروغزن. (مهذب الاسماء) ، طعام الاثیم. رجوع به طعام... شود
لغت نامه دهخدا
(اُ ثَ فیَ)
تصغیر اثفیه بمعنی پایۀ دیگدان
لغت نامه دهخدا
(حُ رَ)
شعیب بن عبدالعزیز بن یوسف قفصی مغربی صوفی عمراوی، مکنی به ابومدین، دانشمند صوفی، سی سال ساکن مکه بود. او راست: ’بهجهالانوار فی مدح النبی المختار’ و ’الروض الفایق فی المواعظ الرقائق’ وی در 597 هجری قمری درگذشته است. (هدیه العارفین فی اسماء المؤلفین ج 1 ص 418). کتاب ’الروض الفائق فی المواعظ الرقائق’ در 56 مجلس در مواعظ و اخلاق عرفانی صوفیانه است و به مصر به سال 1289 هجری قمری و 1301 و 1304 و 1308 و 1310 و 1315 هجری قمریچاپ شده است. ولکن بغلط آنرا به حریفیش ادیب مکی عبدالله بن سعد درگذشتۀ 801 هجری قمری نسبت داده اند و در ’معجم المطبوعات’ با همین نسبت غلط و با ذکر حریفیس باسین مهمله بجای حریفیش یاد شده است و چون نسخه ای ازاین کتاب مورخ 705 هجری قمری نزد آقای حسن مفتی در تهران موجود است، غلط بودن این انتساب آشکار میگردد
لغت نامه دهخدا
(حَ فی یَ)
طایفۀ حنفی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ فی یَ)
مؤنث حنیفی. عقیدۀ نیکو و مذهب حق. (ناظم الاطباء). و حنیفیه در اسلام میل بسوی اسلام و اقامت بر عقد آن است. (اقرب الموارد).
- سیوف حنیفیه، شمشیرهایی است منسوب به احنف بن قیس و او نخستین کسی است که دستور گرفتن آنها را داد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ لیَ)
حصنی است بین سرتّه و طلیطله از اعمال اندلس، و فاصله آن با هر یک از این دو شهر ده فرسنگ است و فرانکها بسال 533 هجری قمری بر آنجا مستولی شدند. (معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
حصنی بین سرتّه و طلیطله ازاعمال اندلس. بین آن و هر یک از آن دو 20 فرسنگ است. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اَ نیَ)
نام جائیست
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ شی یَ)
نسبت مؤنث است به قریش. (معجم البلدان). رجوع به قریش شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
از قرای کوفه است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(فی یَ)
زمین هموار مزروع. ضد بریه. (ناظم الاطباء). زمین کشت شده. خلاف بریه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(صَ فَ)
شاخ خشک از خرما. (منتهی الارب) ، نان تنک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غطریفیه
تصویر غطریفیه
مونث غطریفی شهروای بخارا مونث غطریفی: دراهم غطریفیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریفین
تصویر شریفین
تثنیه شریف پاک ووالا تثنیه شریف حرمین شریفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صریفه
تصویر صریفه
لواش لباش گونه نان نازک، شاخه خشک کویک (نخل)، زمین نادرویده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریحیه
تصویر اریحیه
فراخ خویی، شادی (از بخشش)، دهش سرشتی انگلیسی سرگرش
فرهنگ لغت هوشیار
واتگرایان پیروان فضل الله سبزواری همروزگار تیموریان که باورهایی درباره وات ها و چم هروات دارد
فرهنگ لغت هوشیار
هنبازیان علی علیه السلام را در پیامبری هنباز محمدصلی الله علیه وآله می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار
پیرون ابومحمدحسن شریعی بودندازپیروان حسن عسکری علیه السلام ونخستین کسی بودکه خودرا (باب) یادرخواند (خاندان نوبختی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزیه
تصویر غریزیه
مونث غریزی: حرارت غریزیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرنایه
تصویر صرنایه
پارسی تازی گشته سورنای
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صرفی. توضیح در عربی در حالت نصبی و جری استعمال شود ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی می ناب، سخن رو راست آوند می تنگ می ساغر شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ. خنور شراب آوند شراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریمیه
تصویر مریمیه
مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرسفیه
تصویر کرسفیه
برهوه دیو از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریفته
تصویر فریفته
فریب خورده گول خورده، مغبون زیان دیده، شیفته شوریده عاشق شیدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریفته
تصویر فریفته
((فِ یا فَ تِ))
فریب خورده، گول خورده، شیفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صراحیه
تصویر صراحیه
((صُ یَ))
شراب خالص، سخن خالص و بی آمیغ، ظرف شراب
فرهنگ فارسی معین