جدول جو
جدول جو

معنی صدبرگ - جستجوی لغت در جدول جو

صدبرگ
گلی که گلبرگ های بسیار داشته باشد، برای مثال که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب / یا که داند که برآرد گل صدبرگ از خار (سعدی۲ - ۶۴۶)، گل سرخ، گل گلاب، گل زرد پربرگ
تصویری از صدبرگ
تصویر صدبرگ
فرهنگ فارسی عمید
صدبرگ
(صَ بَ)
گل صدبرگ، گلی است زردرنگ که بهندی گنیدا گویند و بمعنی هر گلی که به نسبت دیگر اقسام خود برگ بسیار داشته باشد که در محاورۀ دیار ما آن را هزاره گویند. (غیاث اللغات). جوحم. (منتهی الارب). ورد مضاعف. (دهار). گلنار. (برهان). مضاعف. سوری پرپر:
گل صدبرگ و مشک و عنبر و سیب
یاسمین سفید و مورد بزیب.
رودکی.
چرا این مردم دانا و زیرک سار و فرزانه
به تیمار و عذاب اندر، ابا دولت به پیکار است
اگر گل بارد او صد برگ ابا زیتون ز بخت او
بر آن زیتون و آن گلبن بحاصل خنجک و خار است.
خسروی.
برنگ و بوی آن حور پری زاد
گل صدبرگ یک دسته بدو داد.
(ویس و رامین).
درخت خشک گشته تر شد از سر
گل صدبرگ و نسرین آمدش بر.
(ویس و رامین).
بسیار گل آورده بودند و آنچه از باغ من گل صد برگ بخندید شبگیر بخدمت سلطان فرستادم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346).
هزارت صف گل دمیده ز سنگ
ز صدبرگ و دوروی و از هفت رنگ.
(گرشاسب نامه).
باد نوروز سحرگه چو ببستان بگذشت
گل صدبرگ برون جست ز پیراهن خار.
انوری.
گلی صدبرگ با هر برگ خاری
بزندان کرده گنجی در حصاری.
نظامی.
چو آن گلبرگ رویان بر سر خاک
گل صدبرگ را دیدند غمناک.
نظامی.
چون بود صدبرگ دلدار مرا
نیست غم بی برگی کار مرا.
عطار.
که تواند که دهد میوۀ رنگین از چوب
یا که داند که برآرد گل صدبرگ از خار.
سعدی.
گل صدبرگ ندانم بچه رونق بشکفت
یا صنوبر بکدامین قدو قامت برخاست.
سعدی.
ساقیا می ده که ابری خاست از ساغر سپید
سرو را سر سبزشد، صدبرگ را چادر سپید.
حسن دهلوی.
در ولایت فارس انواع گل نیکو بسیار بود، از آن جمله گل زرد صدبرگ می باشد. (فلاحت نامه).
- گل صدبرگ آسمان، کنایه از آفتاب عالمتاب است. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ لِ صَ بَ گِ سْ / سِ)
کنایه از آفتاب است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ صَ بَ)
رجوع به صدبرگ شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ یِ صَ بَ)
صاحب آنندراج گوید: همان گل صد برگ و تحقیق آن است که صدبرگ مطلق گلی را گویند که برگهای بسیار داشته باشد و آن را در هندوستان هزاره خوانند و خصوصیت به لاله ندارد. نرگس صد برگ و گل صدبرگ و شکوفۀ صد برگ نیز دیده شده است:
بس که بر بالای هم داغ محبت چیده است
دل به رنگ لالۀ صد برگ آید در نظر.
شفیع اثر (از آنندراج).
دیده نادیده جمالش دل و جان ترک شده ست
دلم از داغ جنون لالۀ صد برگ شده است.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی سد برگ گل گلاب گل سرخ، گونه ای از گل سرخ که آن را گلاب گویند، گلی زرد رنگ از تیره گل سرخیان کنیدا. یا گل صد برگ آسمان. آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار