دهی جزء دهستان دهشال بخش آستانه شهرستان لاهیجان، 10هزارگزی خاور آستانه. جلگه، معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنه 374 تن. آب از حشمت رود و از سفیدرود. محصولات برنج، ابریشم، کنف، صیفی، شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان دهشال بخش آستانه شهرستان لاهیجان، 10هزارگزی خاور آستانه. جلگه، معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنه 374 تن. آب از حشمت رود و از سفیدرود. محصولات برنج، ابریشم، کنف، صیفی، شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
اقتباس (Adaptation) یا آداپته در سینما به معنای گرفتن یک داستان، رمان، نمایشنامه، یا حتی فیلم قبلی به عنوان منبع الهام برای ساخت یک فیلم جدید است. این فرآیند در صنعت سینما بسیار رایج است و می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله به دست آوردن مخاطب بیشتر، استفاده از یک داستان معروف، یا بازنویسی داستان به شیوه جدید. در ادامه به توضیح بیشتر و مثال هایی از اقتباس در سینما می پردازم. انواع اقتباس ها در سینما: 1. اقتباس از ادبیات : بسیاری از فیلم ها از رمان ها، داستان ها، یا نمایشنامه های معروف اقتباس می شوند. این اقتباس ها ممکن است به صورت وفادارانه به متن اصلی باشند یا تغییرات زیادی داشته باشند. 2. اقتباس از فیلم های قدیمی : برخی فیلم ها از فیلم هایی که قبلاً ساخته شده اند، اقتباس می شوند. این معمولاً به دلیل موضوع پرطرفدار، شخصیت های معروف، یا توجه بیشتر به بازار سینمایی است. 3. اقتباس از واقعیت : برخی فیلم ها بر اساس داستان های واقعی، زندگی شخصیت های تاریخی، یا رویدادهای تاریخی اقتباس می شوند. مثال هایی از اقتباس در سینما: - `The Godfather` : این فیلم معروف به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، بر اساس رمانی به همین نام اثر ماریو پوزو در سال ۱۹۶۹ ساخته شد. - `The Shawshank Redemption` : فیلم `The Shawshank Redemption` به کارگردانی فرانک درابین بر اساس داستان کوتاه `Rita Hayworth and Shawshank Redemption` از استیون کینگ ساخته شد. - `No Country for Old Men` : فیلم `No Country for Old Men` به کارگردانی کوئن های برادر بر اساس رمانی به همین نام اثر کورماک مک کارتی ساخته شد. اهمیت اقتباس در سینما: - جذب مخاطبان : داشتن یک محتوای پایه معروف می تواند به ساختن یک فیلم موفق کمک کند، زیرا مخاطبان به طور طبیعی به دنبال فیلم هایی هستند که با محتوایی آشنا هستند. - کاهش ریسک : اقتباس از یک داستان معروف می تواند ریسک های تجاری ساخت یک فیلم را کاهش دهد، زیرا در نهایت می توان انتظار داشت که یک داستانی که پیشتر مورد پسند بوده است، همچنان به مخاطبین خوشایند باشد. - انتقال پیام : اقتباس از یک داستان معروف می تواند به کارگردان کمک کند تا پیام خود را بهتر و بیانگرانه تر به تماشاگران منتقل کند، زیرا مخاطبان قادرند از قبل با محتوایی که در آن داستان وجود دارد، آشنا شوند. اقتباس در سینما به عنوان یک ابزار خلاقانه استفاده می شود که هنرمندان و تولیدکنندگان را قادر می سازد تا از داستان ها و ایده های پرطرفداری استفاده کنند و با تجدید نظر در آنها، تجربه های جدیدی را برای تماشاگران خلق کنند.
اقتباس (Adaptation) یا آداپته در سینما به معنای گرفتن یک داستان، رمان، نمایشنامه، یا حتی فیلم قبلی به عنوان منبع الهام برای ساخت یک فیلم جدید است. این فرآیند در صنعت سینما بسیار رایج است و می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله به دست آوردن مخاطب بیشتر، استفاده از یک داستان معروف، یا بازنویسی داستان به شیوه جدید. در ادامه به توضیح بیشتر و مثال هایی از اقتباس در سینما می پردازم. انواع اقتباس ها در سینما: 1. اقتباس از ادبیات : بسیاری از فیلم ها از رمان ها، داستان ها، یا نمایشنامه های معروف اقتباس می شوند. این اقتباس ها ممکن است به صورت وفادارانه به متن اصلی باشند یا تغییرات زیادی داشته باشند. 2. اقتباس از فیلم های قدیمی : برخی فیلم ها از فیلم هایی که قبلاً ساخته شده اند، اقتباس می شوند. این معمولاً به دلیل موضوع پرطرفدار، شخصیت های معروف، یا توجه بیشتر به بازار سینمایی است. 3. اقتباس از واقعیت : برخی فیلم ها بر اساس داستان های واقعی، زندگی شخصیت های تاریخی، یا رویدادهای تاریخی اقتباس می شوند. مثال هایی از اقتباس در سینما: - `The Godfather` : این فیلم معروف به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، بر اساس رمانی به همین نام اثر ماریو پوزو در سال ۱۹۶۹ ساخته شد. - `The Shawshank Redemption` : فیلم `The Shawshank Redemption` به کارگردانی فرانک درابین بر اساس داستان کوتاه `Rita Hayworth and Shawshank Redemption` از استیون کینگ ساخته شد. - `No Country for Old Men` : فیلم `No Country for Old Men` به کارگردانی کوئن های برادر بر اساس رمانی به همین نام اثر کورماک مک کارتی ساخته شد. اهمیت اقتباس در سینما: - جذب مخاطبان : داشتن یک محتوای پایه معروف می تواند به ساختن یک فیلم موفق کمک کند، زیرا مخاطبان به طور طبیعی به دنبال فیلم هایی هستند که با محتوایی آشنا هستند. - کاهش ریسک : اقتباس از یک داستان معروف می تواند ریسک های تجاری ساخت یک فیلم را کاهش دهد، زیرا در نهایت می توان انتظار داشت که یک داستانی که پیشتر مورد پسند بوده است، همچنان به مخاطبین خوشایند باشد. - انتقال پیام : اقتباس از یک داستان معروف می تواند به کارگردان کمک کند تا پیام خود را بهتر و بیانگرانه تر به تماشاگران منتقل کند، زیرا مخاطبان قادرند از قبل با محتوایی که در آن داستان وجود دارد، آشنا شوند. اقتباس در سینما به عنوان یک ابزار خلاقانه استفاده می شود که هنرمندان و تولیدکنندگان را قادر می سازد تا از داستان ها و ایده های پرطرفداری استفاده کنند و با تجدید نظر در آنها، تجربه های جدیدی را برای تماشاگران خلق کنند.
دوترکه. دوردیفه. دوراکبه. دوتنه. (یادداشت مؤلف). - دوپشته سوار شدن، دوتنه بر ستور یا وسیلۀ نقلیه ای مانند دوچرخه و موتورسیکلت برنشستن. بر ترک سوار بودن. (یادداشت مؤلف)
دوترکه. دوردیفه. دوراکبه. دوتنه. (یادداشت مؤلف). - دوپشته سوار شدن، دوتنه بر ستور یا وسیلۀ نقلیه ای مانند دوچرخه و موتورسیکلت برنشستن. بر ترک سوار بودن. (یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان میشه پاره، واقع در بخش کلیبر از توابع اهر در آذربایجان شرقی در 8500 گزی مغرب کلیبر قرار دارد و فاصله آن تا جادۀ شوسۀ اهر به کلیبر نیز 8500 گز است. منطقه ای کوهستانی است با هوائی معتدل و 144 نفر سکنه. آب آن از دو رشته چشمه تأمین میشود و محصولش غلات است و مردمش بکار زراعت و گله داری مشغولند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان میشه پاره، واقع در بخش کلیبر از توابع اهر در آذربایجان شرقی در 8500 گزی مغرب کلیبر قرار دارد و فاصله آن تا جادۀ شوسۀ اهر به کلیبر نیز 8500 گز است. منطقه ای کوهستانی است با هوائی معتدل و 144 نفر سکنه. آب آن از دو رشته چشمه تأمین میشود و محصولش غلات است و مردمش بکار زراعت و گله داری مشغولند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نعت مفعولی از داشتن. رجوع به داشتن در معانی مختلفۀ آن شود، ایستانیده: خود جنیبت بدرش داشته بینند براق کز صهیلش نفس روح معلا شنوند. خاقانی. بر در مرقد سلطان هری ز ابلق چرخ مرکب داشته را نالۀ هراشنوند. خاقانی. - داشته شدن، تعهد و تیمار و نگهداری کرده شدن: این کار چنان داشته شود که بروزگار امیرماضی. (تاریخ بیهقی). ، ملک. مال. - امثال: داشته آید بکار ورچه (ورکه) (گرچه) بود زهر مار، نظیر: هرچه در نظرت خوار آید نگه دار که روزی بکار آید. (امثال و حکم دهخدا). ، کهنه. فرسوده. ضایع شده. (برهان). نیمدار: یکی جامه بد داشته دربرش کلاهی ز مشک ایزدی بر سرش. فردوسی. ای که شد زرد و کهن پیرهن جانت پیرهن باشد جان را و خرد را تن عاریت داشتم این از تو تا یک چند پیش تو بفکنم این داشته پیراهن. ناصرخسرو. صاحب انجمن آرا پس از نقل شاهد فوق گوید: و این لغت را در جهانگیری دیده ام با این شاهد و در رشیدی نیافتم. گمانم که صاحب جهانگیری داشته را به معنی کهنه و فرسوده، قیاس کرده و صاحب برهان بدو اقتفا نموده. (انجمن آرای ناصری). و درس تکرار باشد واصله من الدرس الذی هو الطمس، کهنه بودن و اثر ببردن، برای آنکه چون تکرار کند بر او بذله شود و داشته شود چون جامۀ خلق که بسیار داشته باشند. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 1 ص 549)
نعت مفعولی از داشتن. رجوع به داشتن در معانی مختلفۀ آن شود، ایستانیده: خود جنیبت بدرش داشته بینند براق کز صهیلش نفس روح معلا شنوند. خاقانی. بر در مرقد سلطان هری ز ابلق چرخ مرکب داشته را نالۀ هراشنوند. خاقانی. - داشته شدن، تعهد و تیمار و نگهداری کرده شدن: این کار چنان داشته شود که بروزگار امیرماضی. (تاریخ بیهقی). ، ملک. مال. - امثال: داشته آید بکار ورچه (ورکه) (گرچه) بود زهر مار، نظیر: هرچه در نظرت خوار آید نگه دار که روزی بکار آید. (امثال و حکم دهخدا). ، کهنه. فرسوده. ضایع شده. (برهان). نیمدار: یکی جامه بُد داشته دربرش کلاهی ز مشک ایزدی بر سرش. فردوسی. ای که شد زرد و کهن پیرهن جانت پیرهن باشد جان را و خرد را تن عاریت داشتم این از تو تا یک چند پیش تو بفکنم این داشته پیراهن. ناصرخسرو. صاحب انجمن آرا پس از نقل شاهد فوق گوید: و این لغت را در جهانگیری دیده ام با این شاهد و در رشیدی نیافتم. گمانم که صاحب جهانگیری داشته را به معنی کهنه و فرسوده، قیاس کرده و صاحب برهان بدو اقتفا نموده. (انجمن آرای ناصری). و درس تکرار باشد واصله من الدرس الذی هو الطمس، کهنه بودن و اثر ببردن، برای آنکه چون تکرار کند بر او بذله شود و داشته شود چون جامۀ خلق که بسیار داشته باشند. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 1 ص 549)
جامه ای سیاه و سبز که آنرا از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامه مازندرانیان و گیلانیان بود: (هر آن کس که مازندران داشتی کلاپشت و کیش و کمان داشتی)، (بنقل انجمن)
جامه ای سیاه و سبز که آنرا از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامه مازندرانیان و گیلانیان بود: (هر آن کس که مازندران داشتی کلاپشت و کیش و کمان داشتی)، (بنقل انجمن)