صدآء (صَدْ) کتیبه صدآء، لشکر غرق آهن که از آن بوی زنگ آید. (منتهی الارب). و در قطر المحیط کتیبه صدأی ضبط کرده استتأنیث اصداء. اسب مادۀ کمیت. (منتهی الارب) ادامه... کتیبه صدآء، لشکر غرق آهن که از آن بوی زنگ آید. (منتهی الارب). و در قطر المحیط کتیبه صدأی ضبط کرده استتأنیث اصدَاء. اسب مادۀ کمیت. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا
صدآء (صَدْ) چاهی است یا چشمه ای است که شیرین تر از آن آبی در عرب نیست. (منتهی الارب) (قطر المحیط). و رجوع به صدّاء شود ادامه... چاهی است یا چشمه ای است که شیرین تر از آن آبی در عرب نیست. (منتهی الارب) (قطر المحیط). و رجوع به صَدّاء شود لغت نامه دهخدا