جدول جو
جدول جو

معنی صحصوح - جستجوی لغت در جدول جو

صحصوح
(صُ)
مرد رسا. دانای امور. باریک بین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ)
جای هموار و فراخ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ صُ)
رجل صحصح، کهدهد، مرد رسا، دانای امور، باریک بین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
زمین گشادۀ هموار. (منتهی الارب). زمین هموار. (مهذب الاسماء) ، باطل از هر چیزی. ج، صحاصح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
موضعی است به بحرین. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
پدر قومی از طی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
نام مردی است که در عهد رشید در جزیره ای خروج کرد و بر دیار ربیعه دست یافت و رشید کس بجنگ او فرستاد و به سال 171 هجری قمری بقتل رسید. (ضحی الاسلام ج 3 ص 339)
پدر محرز که یکی از بنی تیم الله بن ثعلبه است. (منتهی الارب)
پدر قومی از تیم است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا