جدول جو
جدول جو

معنی صحراخرام - جستجوی لغت در جدول جو

صحراخرام
(اَ شَ / شِ سَ)
بناز روندۀ در صحرا. خرامندۀ در صحرا:
شتابنده را اسب صحراخرام
یرق داده زآن به که باشد جمام.
نظامی.
که رسمی بود کآن صحراخرامان
بصید آیند بر رسم غلامان.
نظامی.
مغرب گروهی است صحراخرام
مناسک رها کرده ناسک بنام.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ خِ / خَ / خُ)
کنایه از آسمان پیما. بر فلک رونده. فلک سیر. آنکه سیر در آسمان دارد:
بفرمان او خضر خضراخرام
به آهنگ پیشینه برداشت گام.
نظامی.
همانا که آن هاتف خضرنام
که خاراشکافست و خضراخرام.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(صَ ؟)
ده کوچکی است از بخش شهریار شهرستان تهران 7000 گزی جنوب علیشاه عوض. سکنه 30 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صحرا خرام
تصویر صحرا خرام
هامون خرام، آهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحرا خرم
تصویر صحرا خرم
بناز و خرام رونده در صحرا
فرهنگ لغت هوشیار