جدول جو
جدول جو

معنی صبوات - جستجوی لغت در جدول جو

صبوات
(صَ بَ)
جمع واژۀ صبا. (منتهی الارب). رجوع به صبا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبوت
تصویر صبوت
نادانی، جوانی، کودکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
کودکی، بچگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صلوات
تصویر صلوات
صلاه و صلوه ها، صلات، درود خاص بر پیغمبر اسلام و خاندان او، ذکر «اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد»، کنایه از درودها، تحیت ها، جمع واژۀ صلاه و صلوه
فرهنگ فارسی عمید
(رِبْ)
عشرات الوف در مراتب شانزده گانه عدد فیثاغوریان. (رسائل اخوان الصفا)
لغت نامه دهخدا
(نُ بُوْ وا)
جمع واژۀ نبوه. رجوع به نبوت و نبوه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
جمع واژۀ هبوه. رجوع به هبوه شود: سطعت الهبوه و الهبوات. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لَ بُ)
جمع واژۀ لباه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ هََ)
جمع واژۀ صهوه. (منتهی الارب). رجوع به صهوه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ لَ)
مرکز دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل، در 15 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسۀ گرمی اردبیل واقع است. جلگه، دشت، گرمسیر. سکنۀ آن 309 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(صَ لَ)
کنائس جهودان. اصل آن به عبرانی صلوتا است. (منتهی الارب) (المعرب جوالیقی ص 211). کنشت. کنیسه. رجوع به صلوه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
گفته اند جمع واژۀ صعوه است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ فَ)
جمع واژۀ صفاه. رجوع به صفاه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ رَ)
گویا جمع واژۀ صروه است که به واحد برگشته است و آن قریه ها است از سواد حلۀ مزیدیه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ بَ)
جمع واژۀ شبا و شباه. (از منتهی الارب). رجوع به شباه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ بَ)
تثنیۀ صبا. (منتهی الارب). رجوع به صبا شود
لغت نامه دهخدا
(صِ بْ)
جمع واژۀ صبی. (منتهی الارب). رجوع به صبی شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
جمع واژۀ صبوب
لغت نامه دهخدا
(صَبی یا)
جمع واژۀ صبیه است. رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ بَ)
شهری است بزمین مهر از اقصای یمن (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صِ وَ)
طفولیت. بچگی. کودکی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نبوات
تصویر نبوات
جمع نبوه، پیامبری ها آگاه کردن ها جمع نبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبوان
تصویر صبوان
جمع صبی، کودکان
فرهنگ لغت هوشیار
درود، تحیت، رحمت، نام درود خاص بر پیغمبر (ص) و آن جمله اللهم صل علی محمد و آل محمد است، نزد شیعه مذهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
طفولیت، بچگی، کودکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبوت
تصویر صبوت
نادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
((صَ وَ))
کودکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صهوات
تصویر صهوات
((صَ هَ))
جمع صهوه، بالای هرچیزی، جای نشستن سوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلوات
تصویر صلوات
((صَ لَ))
جمع صلات (صلاه)، نمازها، دعاها، درودها، اللهم صلی علی محمد وآله محمد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلوات
تصویر صلوات
درود فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
طفولیت، کودکی، نوباوگی، نوجوانی
متضاد: کهولت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درودها، دعاها، نمازها
فرهنگ واژه مترادف متضاد