جدول جو
جدول جو

معنی صانی - جستجوی لغت در جدول جو

صانی
مرد ملازم خدمت، (منتهی الارب)، معربد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جانی
تصویر جانی
(پسرانه)
جاندار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حانی
تصویر حانی
(دخترانه و پسرانه)
میش یا گاو وحشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صاین
تصویر صاین
(پسرانه)
صائن، محافظ، نگاه دارنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانی
تصویر مانی
(پسرانه)
پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی، نام بنیانگذار آیین مانوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بانی
تصویر بانی
(پسرانه)
به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود (ع) بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هانی
تصویر هانی
(پسرانه)
نام چندتن از مشاهیر عرب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فانی
تصویر فانی
نیست شونده، ناپایدار، نابودشونده، برای مثال خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست / پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۷)، در تصوف ویژگی آنکه در طریقت و سلوک به مرحلۀ فنا رسیده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاین
تصویر صاین
نگه دارنده، حفظ کننده، نگهبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قانی
تصویر قانی
سرخ، سرخ پررنگ، بسیار سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثانی
تصویر ثانی
دوم، کنایه از همتا، نظیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانی
تصویر جانی
عزیز، محبوب، دوست جانی و بمعنی جنایتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانی
تصویر پانی
آب: (نه در آن معده ریزه ای مانده نه در آن دیده قطره ای پانی) (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانی
تصویر بانی
بر پا کننده ساختمان، بنا کننده، سازنده، موسس و پایه گذار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صانع
تصویر صانع
دست کار، پیشه ور، آفریننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صانف
تصویر صانف
پشمدار، گرم چون روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاین
تصویر صاین
نگاهدارنده، پرهیزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صغانی
تصویر صغانی
پارسی تازی گشته چغانی چغانیان منسوب به صغان چغانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحنی
تصویر صحنی
موتو ریزه کولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحی
تصویر صاحی
هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادی
تصویر صادی
تشنه نرینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاری
تصویر صاری
کشتیبان، دکل کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافی
تصویر صافی
بی غش، پاکیزه، بی درد، خالص
فرهنگ لغت هوشیار
جوان کم خرد کسی که پیرو صابئه باشد، جمع صابئین صابئه، آن که از دین خود بدین دیگری در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانی
تصویر شانی
درم ده هفت که در قدیم رایج بود
فرهنگ لغت هوشیار
درنگ کردن، انتظار نمودن درنگ دیر کاری آهستگی سستی سستکاری گیاخن درنگ کردن ایست کردن آهسته کردن، سستی کردن تاخیر کردن، آهستگی درنگ، تاخیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانی
تصویر دانی
نزدیک، قریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثانی
تصویر ثانی
دوم، دوتا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سانی
تصویر سانی
آبکش آبیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زانی
تصویر زانی
زناکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانی
تصویر رانی
سوق دادن، روانه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافی
تصویر صافی
پالایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فانی
تصویر فانی
زودگذر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جانی
تصویر جانی
تبهکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کانی
تصویر کانی
ماده معدنی، معدنی
فرهنگ واژه فارسی سره