جدول جو
جدول جو

معنی صالقانی - جستجوی لغت در جدول جو

صالقانی
(لَ)
نسبت است به صالقان. رجوع به صالقان... شود
لغت نامه دهخدا
صالقانی
(لَ)
احمد بن خلیل بن منصور معروف به ابن خالویه. وی به عراق و شام شد و از قتیبه بن سعید و هارون بن سعید و ابومروان عثمانی و دیگران حدیث نوشت. از وی محمد بن علی بن طرخان صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی) (معجم البلدان)
محمد بن علی بن طرخان. ازاحمد بن خلیل صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
از روی صدق، از روی راستی، به راستی و درستی
فرهنگ فارسی عمید
ابوالفتح محمد بن ابی حنیفه النعمان بن محمد بن ابی عاصم بالقانی معروف به ابوحنیفه از علمای متفنن بود و عادت به شرب مسکر داشت، (از لباب الانساب ج 1 ص 91)، ابومظفر عبدالرحیم بن ابی سعد سلمانی ازو نام برده است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به بالقان از دیه های مرو. (از لباب الانساب ج 1 ص 91) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ابن انطون بن عبدالله صالحانی یسوعی دمشقی. صاحب معجم المطبوعات گوید: مولد وی بسال 1848 میلادی و هم اکنون (1928) زنده است. او راست: رنات المثالث و المثانی که منتخباتی است از کتاب اغانی چ بیروت 1888 میلادی ظرائف فکاهات فی اربع حکایات با مقدمه ای به فرانسه چ مطبعۀ یسوعیین (1890 میلادی). ملحق دیوان اخطل چ 1909 میلادی و نیز تاریخ مختصرالدول ابن عبری و کتاب الف لیله و دیوان اخطل و نقائض جریر و اخطل را منقح و طبع کرده است. (معجم المطبوعات ستون 1189)
محمد بن علی بن ابراهیم صالحانی واعظ، مکنی به ابی ذر. او از ابوالشیخ اصفهانی و ابوالحسین عصفری و از وی حفید او ابوبکرمحمد بن علی بن ابی ذر صالحانی روایت کند. (الانساب)
محمد بن عبدالله بن حسین بن مهران، مکنی به ابی بکر. رجوع به محمد بن عبدالله بن حسین بن مهران بن شاذان شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نسبت است به صانقان. رجوع به صانقان شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ابوحمزه. ابوذرعه گوید: وی در ادب فاضل و بر جهمیه سخت گیر بود. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ/ لِ)
منسوب بهر یک از دو طالقان، طالقان بین قزوین و ابهر و طالقان بین بلخ و مروالرود، معروف به طالقان خراسان. و رجوع به انساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
منسوب به طالقان، نوعی جامۀ ابریشمی است که آن را اللبود الطالقانیه نامند و در طالقان خراسان ساخته میشود. (یعقوبی ص 65 ج 2). ابریشم مزبور از نوع ابریشم چین نیست بلکه از ابریشم مغرب است و ارزش آن از ابریشم چین کمتر و برابر با ابریشم مغرب باشد. (لطایف ثعالبی صص 128- 127) معهذاشهرت آن در حدود مغرب بیشتر است. (دزی ج 2 ص 19)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
از خاندانهای قدیم ایرانی در نجف اند و جد ایشان سید حسن معروف به میرحکیم پسر سیدعبدالحسین است که از شاگردان مجلسی در اصفهان و ابن الوندی در کاظمین بوده است. و شیخ علی حزین (متوفی 1183) و آقا احمد کرمانشاهی بر او تلمذ نموده اند. ایشان احوال وی درتاریخ حزین یاد کرده و دومین او را در ’مرآت الاحوال’ آورده است. از فرزندان این مرد دانشمندانی در قرن سیزدهم در نجف سکونت داشته اند مانند سید احمد بن الحسین بن الحسن میرحکیم که ترجمه احوالش در کرام البرره (ص 84) آمده است و سید باقر بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن میرحکیم که ترجمه اش در همان کتاب (ص 180) آمده است و سید جعفر بن علی بن حسین بن حسن میرحکیم نیز در همان کتاب (ص 265) و سید جواد بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم در همان کتاب (ص 289) و سید حسن بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم که در همان کتاب (ص 352) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(لَ)
و آن را زالق، جالق، صالق، جالقان نیز ضبط کرده اند و رجوع به فهرست تاریخ سیستان شود. یاقوت گوید: صالقان به فتح لام ازقرای بلخ است و از اصطخری آرد که آن شهرکی است نزدیک بست و در آن میوه ها و خرمابنها و کشت زارها باشد و بیشتر مردم آن جولاهه و آب آن از نهر است. و سمعانی صالقان را به سکون لام ضبط کرده و در منتهی الارب به کسرلام آمده است و رجوع به جالق و جالقان و ژالق شود
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته تالگانی تایگانی منسوب به طالقان از مردن طالقان، لهجه مردم طالقان
فرهنگ لغت هوشیار
وظیفه یکساله سالانه، مدید دیرین طولانی: بحق صحبت ما سالیانی بحق دوستی و مهربانی. (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
از روی راستی و درستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
راستین، براستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
Earnest, Candidly, Sincerely, Uprightly, Veraciously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
sincèrement, sérieux, honnêtement, véridiquement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
dengan jujur, sungguh-sungguh, dengan tulus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
kwa uaminifu, dhabiti, kwa dhati, kwa ukweli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
samimi bir şekilde, samimi, içten bir şekilde, dürüst bir şekilde, doğru bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
率直に , 真剣な , 心から , 正直に , 真実を持って
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
坦率地 , 真诚的 , 真诚地 , 正直地 , 诚实地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
בצורה כנה , רציני , בכנות , בכנות , באמת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
솔직하게 , 진지한 , 진심으로 , 정직하게 , 진실되게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
откровенно , серьезный , искренне , честно , правдиво
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
ईमानदारी से , गंभीर , ईमानदारी से , ईमानदारी से , सत्यता के साथ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
oprecht, ernstig, waarheidsgetrouw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
sinceramente, serio, rectamente, verazmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
sinceramente, serio, onestamente, veracemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
sinceramente, sério, honestamente, verazmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
szczerze, poważny, uczciwie, prawdziwie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
відверто , серйозний , щиро , чесно , правдиво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
aufrichtig, ernst, aufrecht, wahrheitsgetreu
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صادقانه
تصویر صادقانه
อย่างตรงไปตรงมา , จริงจัง , อย่างจริงใจ , อย่างซื่อสัตย์ , อย่างซื่อสัตย์
دیکشنری فارسی به تایلندی