فرقه ای مذهبی که آداب و رسوم آن ها مخلوطی از یهودی گری و مسیحیت است و اکثر اوقات آداب و رسوم مذهبی خود را نزدیک آب روان و با شستشو در آب انجام می دهند. برخی از صابئین ستاره پرست و برخی بت پرست بوده اند، مرکز اصلی آن ها کلدۀ قدیم بوده و از اهل کتاب به شمار رفته اند و در قرآن ذکری از آن ها شده است، صابئی، صابی، مغتسله، ماندایی، ماندائیان، فرقه ای مشرک و بت پرست که در حران زندگی می کرده اند و در زمان مامون، خلیفۀ عباسی، خود را از فرقۀ صابئین معرفی کردند تا از اغماضی که اسلام دربارۀ صابئین واقعی روا داشته استفاده کنند و جان خود را نجات دهند
فرقه ای مذهبی که آداب و رسوم آن ها مخلوطی از یهودی گری و مسیحیت است و اکثر اوقات آداب و رسوم مذهبی خود را نزدیک آب روان و با شستشو در آب انجام می دهند. برخی از صابئین ستاره پرست و برخی بت پرست بوده اند، مرکز اصلی آن ها کلدۀ قدیم بوده و از اهل کتاب به شمار رفته اند و در قرآن ذکری از آن ها شده است، صابِئی، صابی، مُغتَسِله، ماندایی، ماندائیان، فرقه ای مشرک و بت پرست که در حران زندگی می کرده اند و در زمان مامون، خلیفۀ عباسی، خود را از فرقۀ صابئین معرفی کردند تا از اغماضی که اسلام دربارۀ صابئین واقعی روا داشته استفاده کنند و جان خود را نجات دهند
ابراهیم بن عبدالله بن صالح صالحی، مکنی به ابواسحاق. وی از ابوسعید عبدالعزیز بن سعیدالاشیح کوفی و هارون بن حاتم کوفی و جز ایشان روایت کند و از وی ابوبکر محمد بن محمد باغندی و ابوعبدالله محمد بن مخلد عطار و هم طبقه های آنان روایت کنند. (الانساب سمعانی ورق 347 ب) عثمان بن علی بن احمد بن محمد صالحی، معروف به ابن الصالح و مکنی به ابوعبدالله ، معلمی بود سدیدالمراتب درشرقی بغداد. از ابوخطاب بن بطر و ابوعبدالله بن طلحه و جز ایشان روایت کند. (الانساب سمعانی ورق 347 الف) ابراهیم بن عبدالعزیز، مکنی به ابواسحاق و از اولاد صالح صاحب المصلی و به طلب (علم) و صلاح معروف بود. جماعتی از وی روایت کنند. صالحی در جمادی الاولی به سال 254 هجری قمری درگذشت. (الانساب سمعانی ورق 347 ب)
ابراهیم بن عبدالله بن صالح صالحی، مکنی به ابواسحاق. وی از ابوسعید عبدالعزیز بن سعیدالاشیح کوفی و هارون بن حاتم کوفی و جز ایشان روایت کند و از وی ابوبکر محمد بن محمد باغندی و ابوعبدالله محمد بن مخلد عطار و هم طبقه های آنان روایت کنند. (الانساب سمعانی ورق 347 ب) عثمان بن علی بن احمد بن محمد صالحی، معروف به ابن الصالح و مکنی به ابوعبدالله ، معلمی بود سدیدالمراتب درشرقی بغداد. از ابوخطاب بن بطر و ابوعبدالله بن طلحه و جز ایشان روایت کند. (الانساب سمعانی ورق 347 الف) ابراهیم بن عبدالعزیز، مکنی به ابواسحاق و از اولاد صالح صاحب المصلی و به طلب (علم) و صلاح معروف بود. جماعتی از وی روایت کنند. صالحی در جمادی الاولی به سال 254 هجری قمری درگذشت. (الانساب سمعانی ورق 347 ب)
عامه آن را صالحین گفته اند و هر دوغلط است و نام آن سیلحین است، قریه ای است ببغداد وابوزکریا یحیی بن اسحاق السالحینی را به آن نسبت داده اند. رجوع به سیلحین و رجوع به معجم البلدان شود
عامه آن را صالحین گفته اند و هر دوغلط است و نام آن سیلَحین است، قریه ای است ببغداد وابوزکریا یحیی بن اسحاق السالحینی را به آن نسبت داده اند. رجوع به سیلحین و رجوع به معجم البلدان شود
دهی از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون 13000گزی جنوب خاور فهلیان جلگه، گرمسیر مالاریائی، سکنه 88 تن. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، تریاک، نخود شغل اهالی زراعت. راه فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون 13000گزی جنوب خاور فهلیان جلگه، گرمسیر مالاریائی، سکنه 88 تن. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، تریاک، نخود شغل اهالی زراعت. راه فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، 12هزارگزی باختری سی سخت، 13هزارگزی باختر اتومبیل رو سی سخت به شیراز. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی، سکنه 120 تن. آب آن از رود کبک کیان، محصول غلات، برنج، پشم، لبنیات، شغل اهالی زراعت و حشم داری، صنایع دستی زنان قالی، جوال، جاجیم بافی. راه مالرو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، 12هزارگزی باختری سی سخت، 13هزارگزی باختر اتومبیل رو سی سخت به شیراز. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی، سکنه 120 تن. آب آن از رود کبک کیان، محصول غلات، برنج، پشم، لبنیات، شغل اهالی زراعت و حشم داری، صنایع دستی زنان قالی، جوال، جاجیم بافی. راه مالرو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمد بن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان الله ثالث ثلاثه کافر نیست لیکن این کلمه را جز کافر نگوید و گوینده معرفه الله محبت او و خضوع است مر او را و این با انکار رسول جمع تواند شد و عقلاً رواست که کسی به خدا ایمان داشته باشد نه به رسول وی جز اینکه پیغمبر گفته است کسی که به من ایمان ندارد به خدا ایمان ندارد و گویند نماز عبادت خدا نیست و عبادت او ایمان است و ایمان معرفت اوست و او یک خصلت است که زیاد و کم نشود و هم چنین کفر خصلتی واحد است که کاهش و افزایش نپذیرد. (ملل و نحل شهرستانی ص 66)
نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمد بن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان الله ثالث ثلاثه کافر نیست لیکن این کلمه را جز کافر نگوید و گوینده معرفه الله محبت او و خضوع است مر او را و این با انکار رسول جمع تواند شد و عقلاً رواست که کسی به خدا ایمان داشته باشد نه به رسول وی جز اینکه پیغمبر گفته است کسی که به من ایمان ندارد به خدا ایمان ندارد و گویند نماز عبادت خدا نیست و عبادت او ایمان است و ایمان معرفت اوست و او یک خصلت است که زیاد و کم نشود و هم چنین کفر خصلتی واحد است که کاهش و افزایش نپذیرد. (ملل و نحل شهرستانی ص 66)
قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیره و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیه را احداث کرد مهدی است. (معجم البلدان)
قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیره و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیه را احداث کرد مهدی است. (معجم البلدان)
شایسته بودن اهلیت داشتن، شایستگی سزاواری اهلیت. توضیح این کلمه را در فارسی معمولا به تشدید یاء تلفظ کنند ولی در عربی فصیح به تخفیف یاء است مع هذا بطرس بستانی در محیط المحیط به تشدید یاء ذکر کرده است و پیداست که عرب معاصر هم مانند ایرانیان بر خلاف اصل مشدد تلفظ کنند، اختیاری که قانون با دادگاهی میدهد که به موجب آن بدعوایی رسیدگی کند به عبارت دیگر برای رسیدگی بدعوای خاص. مشورت، سزاواری، اهلیت، شایسته بودن
شایسته بودن اهلیت داشتن، شایستگی سزاواری اهلیت. توضیح این کلمه را در فارسی معمولا به تشدید یاء تلفظ کنند ولی در عربی فصیح به تخفیف یاء است مع هذا بطرس بستانی در محیط المحیط به تشدید یاء ذکر کرده است و پیداست که عرب معاصر هم مانند ایرانیان بر خلاف اصل مشدد تلفظ کنند، اختیاری که قانون با دادگاهی میدهد که به موجب آن بدعوایی رسیدگی کند به عبارت دیگر برای رسیدگی بدعوای خاص. مشورت، سزاواری، اهلیت، شایسته بودن