قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیره و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیه را احداث کرد مهدی است. (معجم البلدان)
قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیره و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیه را احداث کرد مهدی است. (معجم البلدان)
گروهی از خوارج، و از یاران زیاد بن الاصفر باشند. گویند خودداری از جهاد، در صورتی که با حکم جهاد موافق باشند کفر نباشد و کودکان مشرکان را کافر نتوان خواند و سنگسار کردن اسقاط نگردد، و تقیه در گفتار جایز است نه در کردار، و گناهی که موجب حد شود صاحب آن گناه را باید بهمان نام گناه نامید، مثلاً سارق، زانی، قاذف، ونباید آنها را کافر خواند. و گناهی که بواسطۀ عظمتش حدی برای آن معین نیست، مانند ترک نماز و روزه، صاحب آنرا باید کافر نامید. و قیل تزوج المؤمنه من دینهم من الکافر المخالف لهم فی دارالتقیه دون دارالعلانیه، کذا فی شرح المواقف. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
گروهی از خوارج، و از یاران زیاد بن الاصفر باشند. گویند خودداری از جهاد، در صورتی که با حکم جهاد موافق باشند کفر نباشد و کودکان مشرکان را کافر نتوان خواند و سنگسار کردن اسقاط نگردد، و تقیه در گفتار جایز است نه در کردار، و گناهی که موجب حد شود صاحب آن گناه را باید بهمان نام گناه نامید، مثلاً سارق، زانی، قاذف، ونباید آنها را کافر خواند. و گناهی که بواسطۀ عظمتش حدی برای آن معین نیست، مانند ترک نماز و روزه، صاحب آنرا باید کافر نامید. و قیل تزوج المؤمنه من دینهم من الکافر المخالف لهم فی دارالتقیه دون دارالعلانیه، کذا فی شرح المواقف. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمد بن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان الله ثالث ثلاثه کافر نیست لیکن این کلمه را جز کافر نگوید و گوینده معرفه الله محبت او و خضوع است مر او را و این با انکار رسول جمع تواند شد و عقلاً رواست که کسی به خدا ایمان داشته باشد نه به رسول وی جز اینکه پیغمبر گفته است کسی که به من ایمان ندارد به خدا ایمان ندارد و گویند نماز عبادت خدا نیست و عبادت او ایمان است و ایمان معرفت اوست و او یک خصلت است که زیاد و کم نشود و هم چنین کفر خصلتی واحد است که کاهش و افزایش نپذیرد. (ملل و نحل شهرستانی ص 66)
نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمد بن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان الله ثالث ثلاثه کافر نیست لیکن این کلمه را جز کافر نگوید و گوینده معرفه الله محبت او و خضوع است مر او را و این با انکار رسول جمع تواند شد و عقلاً رواست که کسی به خدا ایمان داشته باشد نه به رسول وی جز اینکه پیغمبر گفته است کسی که به من ایمان ندارد به خدا ایمان ندارد و گویند نماز عبادت خدا نیست و عبادت او ایمان است و ایمان معرفت اوست و او یک خصلت است که زیاد و کم نشود و هم چنین کفر خصلتی واحد است که کاهش و افزایش نپذیرد. (ملل و نحل شهرستانی ص 66)
فرقه ای از غلات، اصحاب صائد نهدی معاصر امام صادق و صائد و بیان نهدی از فرقۀ کربیه بودند و بعقیدۀ آنان محمد بن الحنفیه مهدی منتظر است. (خاندان نوبختی ص 258)
فرقه ای از غُلات، اصحاب صائد نهدی معاصر امام صادق و صائد و بیان نهدی از فرقۀ کربیه بودند و بعقیدۀ آنان محمد بن الحنفیه مهدی منتظر است. (خاندان نوبختی ص 258)
یکی از هفت پاره شهر اصفهان بوده است: و در آن وقت اصفهان هفت پاره شهر بود نزدیک بهم، چون مدینه، و آن: شهرستان است و مهرین و شادریه و درام وقه و کهند و جار و همه اصفهان خوانده اند، و بعضی از آن خراب گشت چنانک حمزه الاصفهانی شرح دهد. (مجمل التواریخ و القصص ص 525). رجوع به سارویه شود
یکی از هفت پاره شهر اصفهان بوده است: و در آن وقت اصفهان هفت پاره شهر بود نزدیک بهم، چون مدینه، و آن: شهرستان است و مهرین و شادریه و درام وقه و کهند و جار و همه اصفهان خوانده اند، و بعضی از آن خراب گشت چنانک حمزه الاصفهانی شرح دهد. (مجمل التواریخ و القصص ص 525). رجوع به سارویه شود
دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 42هزارگزی جنوب باختری اهواز و 14هزارگزی راه آهن اهواز به خرمشهر. دشت و گرمسیری است با 210 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. بین طاهریه و شیخ محمد زیارتگاهی به نام قبر شیخ محمد وجود دارد. ساکنین از طایفۀ قزلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دولت طاهریه در خراسان که از سال دویست و پنج تا دویست و پنجاه ونه فرمانروائی کردند، مؤسس آن طاهر بن الحسین الخزاعی ملقب بذی الیمینین بوده، این دولتی فارسی و ایرانی بشمار میرفته. (تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان جزء 4 ص 173). رجوع به ’آل طاهر’، طاهریان و بنی طاهر شود
دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 42هزارگزی جنوب باختری اهواز و 14هزارگزی راه آهن اهواز به خرمشهر. دشت و گرمسیری است با 210 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. بین طاهریه و شیخ محمد زیارتگاهی به نام قبر شیخ محمد وجود دارد. ساکنین از طایفۀ قزلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دولت طاهریه در خراسان که از سال دویست و پنج تا دویست و پنجاه ونه فرمانروائی کردند، مؤسس آن طاهر بن الحسین الخزاعی ملقب بذی الیمینین بوده، این دولتی فارسی و ایرانی بشمار میرفته. (تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان جزء 4 ص 173). رجوع به ’آل طاهر’، طاهریان و بنی طاهر شود
ابن بیطار گوید: نامی عجمی است در نزد مردم صقلیه نوعی باریک مر شالبیه را، برگ آن کوچک و طعم و بوی آن بدو ماند و نزد آن مردم مجرب است ابراء بیاض چشم را. (مفردات الادویه ج 2 ص 77)
ابن بیطار گوید: نامی عجمی است در نزد مردم صقلیه نوعی باریک مر شالبیه را، برگ آن کوچک و طعم و بوی آن بدو ماند و نزد آن مردم مجرب است ابراء بیاض چشم را. (مفردات الادویه ج 2 ص 77)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 24 هزارگزی خاور فدیشه در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 82 تن سکنه. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 24 هزارگزی خاور فدیشه در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 82 تن سکنه. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)