جدول جو
جدول جو

معنی صافیات - جستجوی لغت در جدول جو

صافیات
جمع واژۀ صافیه، رجوع به صافیه و صافی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باقیات
تصویر باقیات
باقی ها، پایدارها، پاینده ها، جاویدها، بازمانده ها، به جامانده ها، جمع واژۀ باقی
باقیات صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صافات
تصویر صافات
سی و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۸۲ آیه
فرهنگ فارسی عمید
جمع واژۀ عافیه، (ناظم الاطباء)، رجوع به عافیه شود
لغت نامه دهخدا
(خِ فی یا)
ده کوچکی است از دهستان بخش هندیجان شهرستان خرمشهر واقع در 43 هزارگزی شمال باختری هندیجان و یک هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بندر معشور به گچساران. دارای 135 نفر سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ هافیه، رجوع به هافیه شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ سافیه، رجوع به سافیه شود
لغت نامه دهخدا
شهری است در قسمت شمالی سنجاق طرابلس شام از ولایت بیروت و محدود است از شمال به سنجاق لاذقیه و از مشرق به قضای حصن الاکراد و از جنوب به قضای عکّار و از مغرب به دریای سفید، مرکز آن قریۀ برمانه و در مسافت 12 ساعت از طرابلس واقع است، اراضی آن مسطّح و مشتمل بر تلال است، نهر ابریش این شهرستان را میشکافد، محصولات آن عبارت است از: گندم، جو، ارزن، ذرّت، نخود، عدس، تره، تنباکو، زیتون و غیره، ابریشم و عسل در آنجا بسیار است و محصولات ارضی این ناحیه بیش از احتیاجات محلی و مازاد آن جزء صادرات است، همچنین قالیچه و منسوجاتی که در آنجا تهیه میشود به خارج میفرستند، در داخل این منطقه خرابۀ دو قلعۀ قدیمی موسوم به حصن سلیمان و قلعۀ یحمور دیده میشود، در قلعۀ یحمور دو عدد تابوت مرمر بود که به موزۀ همایون استانبول حمل شده، این قضا 302 قریه را در بر دارد، (قاموس الاعلام ترکی)، و صاحب منجم العمران گوید: در نزدیکی آن برجی بر تلی بلند واقع است که رومیان ساخته اند، در جنگ های صلیبی این شهر به تصرف اروپائیان درآمد، سپس سلطان نورالدین محمود صاحب شام بسال 562 هجری قمری آن را پس گرفت، (منجم العمران ج 2 ص 269)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
جمع واژۀ صافنه. رجوع به صافنه و صافن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرافیات
تصویر خرافیات
گربه ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صایمات
تصویر صایمات
مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائمات
تصویر صائمات
جمع صائمه، روزه داران مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صخریات
تصویر صخریات
گلسنگ ها تیره گلسنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صراحیات
تصویر صراحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صردیات
تصویر صردیات
کاکیان شیر گنجشگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرویات
تصویر صرویات
تیره لاله های مردابی
فرهنگ لغت هوشیار
به گونه رمن کالاهای فرستاده فرستاده ها فرستگان جمع صادره آنچه از محلی خارج کنند و به جای دیگر فرستند، کالاهایی که از کشوری به کشوری دیگر ارسال شود مقابل واردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافکار
تصویر صافکار
تعمیر کننده بدنه خارجی اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
زنان درست کار، اعمال شایسته و صالح، باقیات صالحات، آثار نیک که از شخص مانده باشد پس از مردن وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابرات
تصویر صابرات
جمع صابره، شکیبایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلافیات
تصویر خلافیات
بیدی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاصیات
تصویر خاصیات
طبیعت خوی. سجیه خاصه، فایده اثر، جمع خصائص (خصایص) خاصیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطافیات
تصویر خطافیات
پرستوکان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صفی، منتخب دوستان، گزیده، اولیا، برگزیدگان، جمع صفی، پاکیزه خویان پاکان نیکان جمع صفی پاکان گزیدگان ویژگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافرات
تصویر سافرات
جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحیات
تصویر صاحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاکیات
تصویر زاکیات
مونث زاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رصاصیات
تصویر رصاصیات
فاغوشیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسیات
تصویر راسیات
جمع راسیه، ایستاها کوه های استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادیات
تصویر رادیات
رادیاتور فرانسوی سر برغ تابشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاریات
تصویر ذاریات
جمع ذاریه، بادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقیات
تصویر باقیات
بازمانده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدفیات
تصویر صدفیات
شسنداران
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صافه، رده بستگان صافات به گونه رمن فرشتگان جمع صافه صف زدگان، فرشتگان صف زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافیاء
تصویر سافیاء
گردخاک، باد پر گرد
فرهنگ لغت هوشیار