لوف الصغیر است به زبان اندلس که به پارسی آن رافیل گوش (پیل گوش) خوانند. (برهان قاطع) (مفردات ابن بیطار) (اختیارات بدیعی). و رجوع به صاروان شود، درختستان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، نافۀ مشک. (منتهی الارب) ، صارهالجبل، اعلای کوه. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لوف الصغیر است به زبان اندلس که به پارسی آن رافیل گوش (پیل گوش) خوانند. (برهان قاطع) (مفردات ابن بیطار) (اختیارات بدیعی). و رجوع به صاروان شود، درختستان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، نافۀ مشک. (منتهی الارب) ، صارهالجبل، اعلای کوه. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
اصاره چیزی، به چیزی تغییر دادن و دگرگون کردن آن از صورتی به صورت دیگر یا از حالتی به حالت دیگر. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). تصییر. بازگرداندن چیزی را ومیل دادن او را بسوی آن. (زوزنی) (منتهی الارب). گردانیدن و بچسبانیدن. (تاج المصادر).
اصاره چیزی، به چیزی تغییر دادن و دگرگون کردن آن از صورتی به صورت دیگر یا از حالتی به حالت دیگر. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). تصییر. بازگرداندن چیزی را ومیل دادن او را بسوی آن. (زوزنی) (منتهی الارب). گردانیدن و بچسبانیدن. (تاج المصادر).
بصر به بصراً و بصاره، بینا گردیدن و دانستن او را و منه قوله تعالی: بصرت بما لم یبصروا به. (قرآن 96/20) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دانستن. (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به بصر شود
بصر به بصراً و بصاره، بینا گردیدن و دانستن او را و منه قوله تعالی: بصرت بما لم یبصروا به. (قرآن 96/20) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دانستن. (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به بَصَر شود