جدول جو
جدول جو

معنی صادوق - جستجوی لغت در جدول جو

صادوق
کاهنی بود که در روزگار اخزیای پادشاه بود (اول تواریخ ایام 6:12)، (قاموس کتاب مقدس ص 550)
یکی از کسانی که پاره ای از دیوار شهر رامرمت کردند (نحمیا 3:4)، (قاموس کتاب مقدس ص 550)
پدرزن عزیا (دوم پادشاهان 15:33 ودوم تواریخ ایام 27:1)، (قاموس کتاب مقدس ص 550)
نام سه تن از کسانی که در حکایت نحمیا مذکورند، (قاموس کتاب مقدس ص 550)
یکی از اسلاف مسیح (متّی 1:14)، (قاموس کتاب مقدس ص 550)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صادق
تصویر صادق
(پسرانه)
راستگو، راست و درست، راستین، نام امام امام ششم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صدوق
تصویر صدوق
(پسرانه)
راستگو، صدیق، دوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صندوق
تصویر صندوق
جعبۀ بزرگ چوبی یا فلزی، کنایه از محل دریافت و پرداخت پول در جاهایی مانند فروشگاه و بانک،
کنایه از خزانه، ضریحی که از چوب بر روی گور بزرگان ساخته می شود، کنایه از تابوت
صندوق پیل: هودج یا محفظه ای که در جنگ ها بر پشت فیل می گذاشتند و از داخل آن به دشمن حمله می کردند، برای مثال ز صندوق پیلان ببارید تیر / برآمد خروشیدن داروگیر (فردوسی - ۴/۲۱۹)
صندوق نسوز: صندوقی فلزی که در آتش نسوزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدوق
تصویر صدوق
کسی که همیشه راست می گوید، بسیار راست گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صادق
تصویر صادق
راست گو، راست، درست، پیدا، آشکار
فرهنگ فارسی عمید
(صُ)
تبنگو. خاشکدان. (از برهان) (صحاح الفرس). قسمی جعبه که پول و لباس و نان و غیره در آن نهند. یخدان فلزین یا چوبین به فلز پوشیده:
برفتند و صندوقها را به پشت
کشیدند و ماهار اشتر به مشت.
فردوسی.
همی داشت لختی به صندوق زهر
که زهرش نبایست جستن به شهر.
فردوسی.
خلعتهای خلیفه را بر استران در صندوقها بار کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 376).
جاهت به خرد باید و اجلال به دانش
تا هیچ نبایدت نه صندوق و نه حمال.
ناصرخسرو.
گوهر خود را بدزد از بن صندوق او
یوسف خود را برآر از گو زندان او.
خاقانی.
ز عشوه گرچه بر عیوق رفتند
زتخت امروز بر صندوق رفتند.
نظامی.
، تابوت. (منتهی الارب) :
نهفتند صندوق او را به خاک
ندارد جهان از چنین کار باک
به هامون نهادند صندوق اوی
زمین شد سراسر پر از گفتگوی.
فردوسی.
، مکعبی چوبین و یا خاتم که بر روی قبر امام یا امامزاده و بعضی بزرگان نهند و گرداگرد آن آیات و یا اشعار نویسد: یکی را از بزرگان ائمه پسری وفات یافت، پرسیدند که بر صندوق گورش چه نویسیم... (گلستان) ، در ادارات و بانکها اطاقی که در آن پول دریافت و یا پرداخت میشود، یک لنگه از بار انگور و مانند آن که از چوب سازند و بر دو سوی ستور استوار کنند. مخفف آن صندق است. رجوع به صندق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صادق
تصویر صادق
راستگو، پیدا و آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدوق
تصویر صدوق
راستگو و درستگو
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی جعبه که پول و لباس و نام و غیره در آن نهند، یخدان فلزین یا چوبین و فلز پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صندوق
تصویر صندوق
((صَ))
جعبه بزرگ فلزی یا چوبی که کالای نفیس را در آن گذارند، محل دریافت یا پرداخت پول در بانک یا هر اداره دیگر، جمع صنادیق، پست صندوق هایی که در کوچه و خیابان نصب می شود تا مردم پاکت های محتوی نامه را در آن اندازند، پستی ج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صادق
تصویر صادق
((دِ))
راستگو، راست و درست، پیدا و آشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدوق
تصویر صدوق
((صَ))
بسیار راستگو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صندوق
تصویر صندوق
گنجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صادق
تصویر صادق
راستگو، رو راست
فرهنگ واژه فارسی سره
جعبه، محفظه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر بیند که صندوقی نو و پاکیزه داشت، دلیل که زنی خوبروی و پارسا بخواهد. اگر صندوق را کهنه بیند، تاویل به خلاف این باشد. جابر مغربی
دیدن صندوق به خواب بر سه وجه است. اول: عزو جاه. دوم: بلندی. سوم: زن.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از صادق
تصویر صادق
Ingenuous, Candid, Honest, Sincere
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صادق
تصویر صادق
candid, honnête, ingénu, sincère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صادق
تصویر صادق
откровенный , честный , наивный , искренний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صادق
تصویر صادق
jujur, polos, tulus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از صادق
تصویر صادق
samimi, dürüst, saf
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از صادق
تصویر صادق
率直な , 正直な , 無邪気な , 誠実な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از صادق
تصویر صادق
坦率的 , 诚实的 , 天真的 , 真诚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از صادق
تصویر صادق
גלוי , יָשָׁר , תמים , כֵּנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صادق
تصویر صادق
솔직한 , 정직한 , 순진한 , 진실한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صادق
تصویر صادق
eerlijk, naïef, oprecht
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از صادق
تصویر صادق
ईमानदार , मासूम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صادق
تصویر صادق
aufrichtig, ehrlich, naiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صادق
تصویر صادق
sincero, honesto, ingenuo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صادق
تصویر صادق
candido, onesto, ingenuo, sincero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صادق
تصویر صادق
sincero, honesto, ingênuo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صادق
تصویر صادق
szczery, uczciwy, naiwny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صادق
تصویر صادق
відвертий , чесний , наївний , щирий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صادق
تصویر صادق
mkweli, mwaminifu, mnyofu
دیکشنری فارسی به سواحیلی