جدول جو
جدول جو

معنی صادرکننده - جستجوی لغت در جدول جو

صادرکننده
(اَ هْ کُ)
کسی که صادرات را به خارج میفرستد. رجوع به صادرات شود
لغت نامه دهخدا
صادرکننده
مصدرٌ
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به عربی
صادرکننده
Exporter
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
صادرکننده
exportateur
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
صادرکننده
রপ্তানিকারক
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به بنگالی
صادرکننده
برآمدکنندہ
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به اردو
صادرکننده
mtoa nje
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
صادرکننده
ผู้ส่งออก
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به تایلندی
صادرکننده
exporteur
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به هلندی
صادرکننده
Exporteur
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به آلمانی
صادرکننده
експортер
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
صادرکننده
eksporter
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به لهستانی
صادرکننده
exportador
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
صادرکننده
esportatore
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
صادرکننده
exportador
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
صادرکننده
निर्यातक
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به هندی
صادرکننده
экспортер
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به روسی
صادرکننده
eksportir
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
صادرکننده
수출업자
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به کره ای
صادرکننده
יצואן
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به عبری
صادرکننده
出口商
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به چینی
صادرکننده
輸出業者
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
صادرکننده
ihracatçı
تصویری از صادرکننده
تصویر صادرکننده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صادر کننده
تصویر صادر کننده
برو نفرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاف کننده
تصویر صاف کننده
هموار کننده پخکن، پالاک
فرهنگ لغت هوشیار
کهزدک اگر شماره ای را بر شماره دیگر بخش کنیم و چیزی نماند شماره کوچک کهزدک شماره بزرگ تراست چنان که 3 کهزدک 9 است هر گاه عددی را بر عدد دیگر بخش کنیم و چیزی باقی نماند گوییم عدد بزرگتر قابل قسمت است بر عدد کوچکتر و عدد کوچکتر را عاد کننده عدد بزرگتر نامیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
Trusting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
доверяющий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
vertrauend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
довірливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
信任的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
confiando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
che ha fiducia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باورکننده
تصویر باورکننده
confiado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی