جدول جو
جدول جو

معنی صاح - جستجوی لغت در جدول جو

صاح
منادای مرخم است از صاحب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب
تصویر صاحب
(پسرانه)
دارنده، مالک، دارا، سرور، همنشین، یار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
مالک، ملازم، معاشر، یار و دوست، هم صحبت
فرهنگ فارسی عمید
(حِ)
ابن محمد بخاری (الامام...). در تتمۀ صوان الحکمه آمده است: وی در علوم اسلامی ماهر و بر دقایق حکمت واقف بود و حافظه ای قوی داشت، لیکن دعوی وی بر معنی او غلبه میکرد واو را تصانیفی مفید است. و درباره او من گفته ام:
لقد صحب العلم الرصین و اهله
لذلک سمیناه فی الناس صاحبا.
آنگاه دو رسالۀ خود را که به صاحب نوشته است، نقل می کند. در نزهه الارواح و ترجمه آن صاحب ابومحمد بخاری را ذکر کرده و گوید فیلسوفی ماهر و متبحر در علوم اوائل و اواخر است و در بسیاری قوه حافظه مشهور. رجوع به ابومحمد بخاری شود. و در کشف الظنون (ج 1 ص 126) ذیل عنوان الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه آرد: مؤلف کتاب زین الدین اسماعیل بن حسین حسینی جرجانی متوفای 535 هجری قمری در کتاب خویش گوید که چون کتاب مختصری درطب تألیف و به نصرالدین آتسزبن خوارزمشاه اهدا کرده است، وزیر او مجدالدین ابومحمد صاحب بن محمد بخاری از وی خواست تا آن را بسط و شرح دهد. پس زین الدین کتاب الأغراض را که تلخیصی از ذخیرۀ اوست بنام وی نوشت
تاج الدین محمد بن صاحب فخرالدین محمد بن وزیر بهاءالدین علی بن محمد بن حنا. وی رئیس و شاعر بود و از سبط سلفی حدیث کندو بسال 707 هجری قمری درگذشت. (حسن المحاضره ص 177)
ابن حاتم فرغانی. وی در سفری که به حج رفت به بغداد شد و در آنجا حدیث گفت. علی بن عمر کسکری از وی حدیث کند. (تاریخ بغداد ج 9 ص 344)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
جمع واژۀ فصیح و فصیحه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فصیح و فصیحه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
نام کوه سرخی است در رکاء و دخول. و شاید که از صوح بمعنی جانب کوه باشد. (معجم البلدان ج 5 ص 330) ، نصر گوید: صاحه پشته هاست سرخ رنگ باهله را بنزدیکی عقیق مدینه و آن یکی ازسه وادی عقیق است. بشر بن ابی خازم گوید:
لیالی تستبیک بذی غروب
کأن ّ رضابه وهناً مدام
و ابلج مشرق الخدین فخم
یسن علی مراغمه القسام
تعرض جابهالمذری خذول
بصاحه فی اسرتها السلام
و صاحبها غضیض الطرف أحوی
یضوع فؤادها منه بغام.
(معجم البلدان ج 5 ص 330)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
زمینی که گاهی (هیچگاه) نرویاند گیاه را. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
صاح، ج، صاحون، صحاه، (مهذب الاسماء)، هوشیار، به خود بازآمده پس از مستی، مقابل سکران، یوم صاح، روز گشاده و بی ابر، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، 22هزارگزی خاوری سقز، کنار شوسۀ سقز-سنندج. دشت، سردسیر، سکنه 600 تن، کردی زبان، آب آن از چشمه و رودخانه، محصول آن غلات، توتون، تنباکو، لبنیات، صیفی، شغل اهالی زراعت، گله داری. دبستان، پاسگاه ژاندارمری و دو قهوه خانه کنار شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب اقبال
تصویر صاحب اقبال
کامکار بختور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الحد
تصویر صاحب الحد
مرزدار مرزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب افسر
تصویر صاحب افسر
دارنده تاج تاجدار. یا صاحب افسر گردون. عیسی ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب اسرار
تصویر صاحب اسرار
رازدار، نگاهدار سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب اختیار
تصویر صاحب اختیار
مختار
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ضاحی: و پیراشهر (حومه شهر)، انجام آشکار، لبه چون لبه تالاب مونث صاحی: و زن پاکدامن زن هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب اقتدار
تصویر صاحب اقتدار
نیرومند نیرو دار دارای قدرت و قوت، عالی شان ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحیات
تصویر صاحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحبی
تصویر صاحبی
دارندگی دارش، ویچیری وزیری، پارچه ابریشمی، انگور خرمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الامیر
تصویر صاحب الامیر
پیشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الجلاله
تصویر صاحب الجلاله
عنوان پادشاهان عرب کنونی مانند اعلی حضرت در ایران
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانده قشون سپهسالار: طلحه به سیستان آمد (بامیری) و بردارش عمر صاحب الجیش او بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحبه
تصویر صاحبه
مونث صاحب: دارنده زن مرد همسر مرد مونث صاحب، جمع صاحبات صواحب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الدار
تصویر صاحب الدار
صاحب سرای خداوند خانه: خانه خدا کدخدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الدعوه
تصویر صاحب الدعوه
آنکه دعوتی مذهبی یا سیاسی دارد، عنوان ابومسلم مرزوی خراسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب الدوله
تصویر صاحب الدوله
خداوند دولت، لقب ابومسلم مرزوی خراسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحه
تصویر صاحه
شوره زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحی
تصویر صاحی
هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
معاشر، ملازم، یار، دوست، مالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
((~. مُ دِ))
بدون صاحب، آن که یا آن چه صاحبش مرده باشد، بدون صاحب نوعی نفرین به معنی کاش دارنده اش می مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
((~. شَ عَ))
آن که شریعتی آورده، پیغمبر، پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
((حِ))
معاشر، هم صحبت، همراه، مالک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب نظر
تصویر صاحب نظر
کاردان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صاحب
تصویر صاحب
دارنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صاحبنظر
تصویر صاحبنظر
کارشناس، کاردان
فرهنگ واژه فارسی سره
معاشر، همراه، هم سفر، هم صحبت، همنشین، آقا، ارباب، مخدوم، مولا، خداوند، دارنده، ذی حق، مالک، موجر، خواجه، وزیر
متضاد: خادم، نوکر
فرهنگ واژه مترادف متضاد