حازمی گوید: وادیی است در نجد و دیگران گفته اند قریه ای است در یمن و ابوسعد ابوعبدالرحمن محمد بن علی بن مسلم بن علی صائری معروف به سلطان بدان قریه منسوب است. (معجم البلدان)
حازمی گوید: وادیی است در نجد و دیگران گفته اند قریه ای است در یمن و ابوسعد ابوعبدالرحمن محمد بن علی بن مسلم بن علی صائری معروف به سلطان بدان قریه منسوب است. (معجم البلدان)
عطایا. (متن اللغه). جمع واژۀ نصیره (به معنی عطیه). (از المنجد). رجوع به نصیره شود، جمع واژۀ نصیره (تأنیث نصیر به معنی ناصر). (از المنجد). رجوع به نصیر و نصیره شود
عطایا. (متن اللغه). جَمعِ واژۀ نصیره (به معنی عطیه). (از المنجد). رجوع به نصیره شود، جَمعِ واژۀ نصیره (تأنیث نصیر به معنی ناصر). (از المنجد). رجوع به نصیر و نصیره شود
بصایر. ج بصیره (بصیرت). (ترجمان علامۀ جرجانی ص 36) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). بیناییها و حجتهای روشن. (غیاث). بینایی ها و یقین ها و زیرکی ها و حجت ها. (از آنندراج). بیناییها و یقین ها. (فرهنگ نظام) (منتهی الارب) : و ابصار بصائر ایشان را... روشن می گرداند. (تاریخ بیهق). بینایی بصائر بدین فتح مبین است. (جهانگشای جوینی). و رجوع به بصایر شود
بصایر. ج ِ بصیره (بصیرت). (ترجمان علامۀ جرجانی ص 36) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). بیناییها و حجتهای روشن. (غیاث). بینایی ها و یقین ها و زیرکی ها و حجت ها. (از آنندراج). بیناییها و یقین ها. (فرهنگ نظام) (منتهی الارب) : و ابصار بصائر ایشان را... روشن می گرداند. (تاریخ بیهق). بینایی بصائر بدین فتح مبین است. (جهانگشای جوینی). و رجوع به بصایر شود
ابوسعد ابوعبدالرحمن محمد بن علی بن مسلم بن علی صائری معروف به سلطان. از اهل صائر و آن قریه ای است به یمن یا وادیی به نجد. و یاقوت گوید: حدّث عن ابی علی محمد بن محمد بن علی الازدی، بطریق المناوله. روی عنه ابوالقاسم هبه الله بن عبدالوارث الشیرازی. (معجم البلدان ج 5 ص 334) (الانساب سمعانی ص 348 ب)
ابوسعد ابوعبدالرحمن محمد بن علی بن مسلم بن علی صائری معروف به سلطان. از اهل صائر و آن قریه ای است به یمن یا وادیی به نجد. و یاقوت گوید: حدّث عن ابی علی محمد بن محمد بن علی الازدی، بطریق المناوله. روی عنه ابوالقاسم هبه الله بن عبدالوارث الشیرازی. (معجم البلدان ج 5 ص 334) (الانساب سمعانی ص 348 ب)