نگریستن خواستن سگ بچه پیش از چشم گشادن. یقال: صأصاء الجرو، اذا حرک عینیه قبل التفتیح او کاد یفتحهما. و فی الحدیث فقحنا و صأصأتم، ای أبصرنا أمرنا و لم تبصروه. (منتهی الارب). و رجوع به مصادر زوزنی شود، ترسیدن، خوار گردیدن، رام شدن، بانگ برزدن، گشنی ناپذیرفتن خرمابن، دانه سخت ناکردن خرمابن، بددل شدن مرد. (منتهی الارب)
نگریستن خواستن سگ بچه پیش از چشم گشادن. یقال: صأصاء الجرو، اذا حرک عینیه قبل التفتیح او کاد یفتحهما. و فی الحدیث فقحنا و صأصأتم، ای أبصرنا أمرنا و لم تبصروه. (منتهی الارب). و رجوع به مصادر زوزنی شود، ترسیدن، خوار گردیدن، رام شدن، بانگ برزدن، گشنی ناپذیرفتن خرمابن، دانه سخت ناکردن خرمابن، بددل شدن مرد. (منتهی الارب)
از ’م ٔی’، صد و اصل آن ’مأی ً’ (م ئن ) است و ’هاء’ عوض از ’یاء’ می باشد و آن اسمی است که به صورت وصف استعمال شود و گویند مررت برجل ماءه ابله. ج، مئات، مئون، مئون، مأی (م ئن ) . (منتهی الارب). و رجوع به دو مادۀ بعد شود
از ’م ٔی’، صد و اصل آن ’مأی ً’ (م ِ ئَن ْ) است و ’هاء’ عوض از ’یاء’ می باشد و آن اسمی است که به صورت وصف استعمال شود و گویند مررت برجل ماءه ابله. ج، مِئات، مِئون، مُئون، مأی (م ِ ئَن ْ) . (منتهی الارب). و رجوع به دو مادۀ بعد شود
نام کوه سرخی است در رکاء و دخول. و شاید که از صوح بمعنی جانب کوه باشد. (معجم البلدان ج 5 ص 330) ، نصر گوید: صاحه پشته هاست سرخ رنگ باهله را بنزدیکی عقیق مدینه و آن یکی ازسه وادی عقیق است. بشر بن ابی خازم گوید: لیالی تستبیک بذی غروب کأن ّ رضابه وهناً مدام و ابلج مشرق الخدین فخم یسن علی مراغمه القسام تعرض جابهالمذری خذول بصاحه فی اسرتها السلام و صاحبها غضیض الطرف أحوی یضوع فؤادها منه بغام. (معجم البلدان ج 5 ص 330)
نام کوه سرخی است در رکاء و دخول. و شاید که از صَوح بمعنی جانب کوه باشد. (معجم البلدان ج 5 ص 330) ، نصر گوید: صاحه پشته هاست سرخ رنگ باهله را بنزدیکی عقیق مدینه و آن یکی ازسه وادی عقیق است. بشر بن ابی خازم گوید: لیالی تستبیک بذی غروب کأن ّ رضابه وهناً مدام و ابلج مشرق الخدین فخم یسن علی مراغمه القسام تعرض جابهالمذری خذول بصاحه فی اسرتها السلام و صاحبها غضیض الطرف أحوی یضوع فؤادها منه بغام. (معجم البلدان ج 5 ص 330)
لوف الصغیر است به زبان اندلس که به پارسی آن رافیل گوش (پیل گوش) خوانند. (برهان قاطع) (مفردات ابن بیطار) (اختیارات بدیعی). و رجوع به صاروان شود، درختستان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، نافۀ مشک. (منتهی الارب) ، صارهالجبل، اعلای کوه. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لوف الصغیر است به زبان اندلس که به پارسی آن رافیل گوش (پیل گوش) خوانند. (برهان قاطع) (مفردات ابن بیطار) (اختیارات بدیعی). و رجوع به صاروان شود، درختستان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، نافۀ مشک. (منتهی الارب) ، صارهالجبل، اعلای کوه. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
ابن عمرو بن مالک از بنی اود از مذحج. وی شاعری یمانی و جاهلی و سید قوم خود و در جنگها سپهسالار آنان بوده. او یکی از حکمای شعرای عصر خویش است و مشهورترین شعر او ’لایصلح الناس فوضی لاسراه لهم...’ میباشد. در حدود سال پنجاهم پیش از هجرت درگذشت. (الاعلام زرکلی ص 434)
ابن عمرو بن مالک از بنی اود از مذحج. وی شاعری یمانی و جاهلی و سید قوم خود و در جنگها سپهسالار آنان بوده. او یکی از حکمای شعرای عصر خویش است و مشهورترین شعر او ’لایصلح الناس فوضی لاسراه لهم...’ میباشد. در حدود سال پنجاهم پیش از هجرت درگذشت. (الاعلام زرکلی ص 434)