شهر و بندریست در ایالات متحدۀ امریکا در ناحیۀ دریاچه های بزرگ در ساحل دریاچۀ میشیگان دارای 3621000 تن سکنه، و آن مهمترین مرکز ارتباطات و بزرگترین بازارداد و ستد محصولات شرقی امریکا (غلات، چارپایان، کنسرو، روغن نباتی و چوب) است. (از فرهنگ فارسی معین)
شهر و بندریست در ایالات متحدۀ امریکا در ناحیۀ دریاچه های بزرگ در ساحل دریاچۀ میشیگان دارای 3621000 تن سکنه، و آن مهمترین مرکز ارتباطات و بزرگترین بازارداد و ستد محصولات شرقی امریکا (غلات، چارپایان، کنسرو، روغن نباتی و چوب) است. (از فرهنگ فارسی معین)
نقاش معروف معاصراسپانیایی مقیم فرانسه. مولد مالاگای اسپانیا بسال 1881 میلادی یکی از ارکان مکتب کوبیسم. وی بسال 1937 در صف جمهوریخواهان علیه فاشیست ها و فرانکو مبارزه کرد وسرانجام بفرانسه رفت. اکنون مدتهاست که در فرانسه سکونت دارد و شهرت او نیز در این کشور شروع و بمنتهای اوج خود رسیده است. چه در زمینه های گوناگون نقاشی پژوهشی عمیق کرده و آثاری بشیوه های مختلف جدید پدید آورده است. نقاشی های دورۀ اول پیکاسو اختصاص بمردم فقیر و محروم اجتماع دارد ولی پیکاسو چهرۀ این طبقه از مردم را بطور مشخص در آثار خود نمودار نمیسازد بلکه ایشان را بعنوان مظهر طبقۀ خود بطور غیرمشخص روی پرده می آورد. این آثار بیننده را دچار حس همدردی و عطوفت میسازد و هنوز هم در ردیف آثاری قرار دارد که مورد علاقۀ پیکاسو است. پیکاسو از سال 1907 که با براک (رش) نقاش معروف آشنا شد هر دو بکشیدن تابلوهای جدید پرداخته و شیوۀ کوبیسم (رش) را در نقاشی پدیدار ساختند. در سال 1915 پیکاسو بواقعیت توجه بیشتری کرد و در سال 1918 با الگاکوکلووا رقاصۀ بالت ازدواج نمود. پس از زناشوئی تابلوهای متعدد کشید و باز هم روش او تغییر کرد. در حدود سال 1930 بسبکی گروید که بعنوان ’کلاسیک نو’ اصطلاح شد و بالاخره به سبک پیشین خود که ’کوبیسم’ باشد برگشت. تابلوهای پابلو پیکاسو اشکال عجیب و گیج کننده دارد و معمولاً مورد تفسیر واقعمیشود ولی خود پیکاسو با توضیح نقاشی مخالف است و میگوید: ’آنها که میکوشند نقاشی ها را توضیح بدهند هیچوقت نتیجۀ صحیح نمی گیرند و اصولاً نقاش برای سبک کردن بار احساسات خود نقاشی میکند’. پابلو پیکاسو درین اواخر گذشته از نقاشی به کوزه گری و ساختن کوزه هایی به اشکال مخصوص نیز پرداخته است. (از فرهنگ امروز)
نقاش معروف معاصراسپانیایی مقیم فرانسه. مولد مالاگای اسپانیا بسال 1881 میلادی یکی از ارکان مکتب کوبیسم. وی بسال 1937 در صف جمهوریخواهان علیه فاشیست ها و فرانکو مبارزه کرد وسرانجام بفرانسه رفت. اکنون مدتهاست که در فرانسه سکونت دارد و شهرت او نیز در این کشور شروع و بمنتهای اوج خود رسیده است. چه در زمینه های گوناگون نقاشی پژوهشی عمیق کرده و آثاری بشیوه های مختلف جدید پدید آورده است. نقاشی های دورۀ اول پیکاسو اختصاص بمردم فقیر و محروم اجتماع دارد ولی پیکاسو چهرۀ این طبقه از مردم را بطور مشخص در آثار خود نمودار نمیسازد بلکه ایشان را بعنوان مظهر طبقۀ خود بطور غیرمشخص روی پرده می آورد. این آثار بیننده را دچار حس همدردی و عطوفت میسازد و هنوز هم در ردیف آثاری قرار دارد که مورد علاقۀ پیکاسو است. پیکاسو از سال 1907 که با براک (رش) نقاش معروف آشنا شد هر دو بکشیدن تابلوهای جدید پرداخته و شیوۀ کوبیسم (رُش) را در نقاشی پدیدار ساختند. در سال 1915 پیکاسو بواقعیت توجه بیشتری کرد و در سال 1918 با الگاکوکلووا رقاصۀ بالت ازدواج نمود. پس از زناشوئی تابلوهای متعدد کشید و باز هم روش او تغییر کرد. در حدود سال 1930 بسبکی گروید که بعنوان ’کلاسیک نو’ اصطلاح شد و بالاخره به سبک پیشین خود که ’کوبیسم’ باشد برگشت. تابلوهای پابلو پیکاسو اشکال عجیب و گیج کننده دارد و معمولاً مورد تفسیر واقعمیشود ولی خود پیکاسو با توضیح نقاشی مخالف است و میگوید: ’آنها که میکوشند نقاشی ها را توضیح بدهند هیچوقت نتیجۀ صحیح نمی گیرند و اصولاً نقاش برای سبک کردن بار احساسات خود نقاشی میکند’. پابلو پیکاسو درین اواخر گذشته از نقاشی به کوزه گری و ساختن کوزه هایی به اشکال مخصوص نیز پرداخته است. (از فرهنگ امروز)
شکرگوی. شکرگزار. که سپاس نعمت حق یا خلق را بگوید. شاکر. (از یادداشت مؤلف) : گر ترشرو بودن آمد شکر و بس همچو سرکه شکرگویی نیست کس. مولوی. و رجوع به شکرگزار و شکرگوی شود
شکرگوی. شکرگزار. که سپاس نعمت حق یا خلق را بگوید. شاکر. (از یادداشت مؤلف) : گر ترشرو بودن آمد شکر و بس همچو سرکه شکرگویی نیست کس. مولوی. و رجوع به شکرگزار و شکرگوی شود
شجکا. سحکاو. نام جایی است به دو منزلی غزنه و در این روزگار مردم آن نواحی آنجا راشش کاو گویند. (حاشیۀ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 433) : امیر چنان خواست که ترکمانان چیزی بینند که هرگز چنان ندیده بودند چون رسولان و مهد به شجکاو رسیدند و فرمان چنان بود که آنجا مقام کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 433). و نیز رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 255، 425 و به تاریخ بیهقی چ نفیسی ص 517 شود
شجکا. سحکاو. نام جایی است به دو منزلی غزنه و در این روزگار مردم آن نواحی آنجا راشش کاو گویند. (حاشیۀ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 433) : امیر چنان خواست که ترکمانان چیزی بینند که هرگز چنان ندیده بودند چون رسولان و مهد به شجکاو رسیدند و فرمان چنان بود که آنجا مقام کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 433). و نیز رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 255، 425 و به تاریخ بیهقی چ نفیسی ص 517 شود