جدول جو
جدول جو

معنی شیٔالله - جستجوی لغت در جدول جو

شیٔالله(شَ ئُلْ لاه)
مخفف شاه باش یا شادباش، شاه یا شادباش گفتن. تهنیت کردن. گفتن به داماد یا عروس یا حاکم نو یا تازه واردی شاه باش یا شادباش:
بلیس کرد ورا دست بوسه و شاباش
نشست پیش وی اندر به حرمت و تعظیم.
سوزنی.
، توسعاً، نثار کردن زر و سیم و شکر و گهر بر سر عروس یا داماد یا پادشاه یا حاکم و تازه واردی بزرگ. و رجوع به شاباش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یدالله
تصویر یدالله
(پسرانه)
دست خداوند، قدرت خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خیرالله
تصویر خیرالله
(پسرانه)
نیکی خداوند، خیر الهی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکرالله
تصویر شکرالله
(پسرانه)
سپاس خد ارا
فرهنگ نامهای ایرانی
هنگام ورود به جایی به خصوص هنگام وارد شدن مردان به محافل زنان گفته می شود، برای تشویق کسی به انجام دادن کاری گفته می شود مثلاً یاالله! بیا پیش من
فرهنگ فارسی عمید
النبشاله در تداول مردم مغرب. (مفردات ابن بیطار ج 1 ص 56). به لغت اندلس امسوح است، و آنرا انابینی نیز گویند. نباتی است بزرگ و خرد آن مابین شجر و گیاه و مانند نی مجوف و گره دار و منبت آن اغلب در سنگلاخ ها و کنار آبها و خرد آن به اندازۀ یک وجب یا بیشتر و ساق آن خشبی صلب به ستبری انگشتی است و از ساق آن شاخهای بسیار باریک صلب گره دارروئیده که چون مواضع بندهای آنرا بکشند شاخها از هم جدا گردد و برگ آن مانند برگ زیتون شکوفه ندارد و ثمر آن سرخ به اندازۀ نخودی و پس از خشک شدن سیاه میگردد. رجوع به مفردات ابن البیطار ج 1 ص 56 و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 59 و مخزن الادویه و امسوح شود
لغت نامه دهخدا
(یَ دُلْ لاه)
لقبی است که شیعه به علی بن ابیطالب علیهما السلام دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام. (یادداشت مؤلف). رجوع به علی شود
لغت نامه دهخدا
(یَ دُلْ لاه)
دست خدا. (یادداشت مؤلف) :
خوانده اند از لوح دل شرح مناسک بهر آنک
در دل از خط یداﷲ صد دبستان دیده اند.
خاقانی.
، کمک و احسان و نعمت و لطف و قدرت خدا: یداﷲ مع الجماعه. یداﷲ فوق ایدیکم. (یادداشت مؤلف) ، (اصطلاح پزشکی) دوایی است از خون بز کرده که سنگ مثانه را بریزاند. (بحر الجواهر). نام علاجی برای بیماری حصاه. (یادداشت مؤلف). خون بز چهارساله که در اول پاییز گرفته باشند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(غَ / غِ)
شیرالغو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیرالغو شود
لغت نامه دهخدا
(شُ رُلْ لاه)
ابن احمد شهاب الدین احمد بن زین الدین امامی رومی حنفی. از دانشمندان قرن نهم هجری بود. او راست: 1- انیس العارفین. 2- منهاج الرشاد (به فارسی). 3- بهجهالتواریخ (به فارسی) که به سال 861 ق. تألیف کرده است. وی به سال 894 هجری قمری درگذشت. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ص 419) (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ عُلْ لاه)
اسم است مانند تیم اﷲ. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ رُلْ لاه)
خیرالهی. نیکویی خدا
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ یْ دُلْ لاه)
الواط در لفظ شی ٔاﷲ تصرفی کرده شیداﷲ میگویند یعنی دیوانۀ خدا. (آنندراج از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
حرفۀ حمالی. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اصطلاحی است که بهنگام طلبیدن چیزی در راه خدا گویند. یا شی اللهی کردن، گدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاله
تصویر شیاله
بار بری پیشه بار بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یالله
تصویر یالله
ای خدا، زود باش جان بکن، روی بپوشانید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاالله
تصویر یاالله
((اَ لْ لا))
لفظی است که مردان هنگام ورود به خانه گویند، تا اگر زن نامحرم در خانه هست روی خود را بپوشاند، لفظی است که هنگام ورود شخص محترمی به مجلسی گویند و آن علامت بزرگداشت و احترام اوست، کلمه ختم مجلس سوگواری
فرهنگ فارسی معین
سرشاخه های درخت لیلکی و درخت گل ابریشم که در گذشته آن را
فرهنگ گویش مازندرانی