جدول جو
جدول جو

معنی شیوایی - جستجوی لغت در جدول جو

شیوایی
فصاحت، بلاغت
تصویری از شیوایی
تصویر شیوایی
فرهنگ فارسی عمید
شیوایی
(شی)
صفت و حالت و چگونگی شیوا. فصاحت. بلاغت. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیوا شود
لغت نامه دهخدا
شیوایی
بلاغت
تصویری از شیوایی
تصویر شیوایی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنوایی
تصویر شنوایی
از حواس پنج گانه که اصوات با آن شنیده می شود و اندام آن گوش است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیدایی
تصویر شیدایی
آشفتگی، شیفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
کری و ناشنوائی. (برهان). رجوع به شوائی و شوا شود
لغت نامه دهخدا
ابوالفتح عبدالواحد بن حسین بن احمد بن عثمان بن شیطا مقری شیطایی بغدادی. مقری زبردست و ادیب و عالم و نیز راوی بود و از ابوالقاسم عیسی بن علی و جز او روایت شنیدو خطیب ابوبکر از او روایت دارد و گوید او ثقه است. مرگ وی به سال 450 هجری قمری بود. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نَ)
شنوائی. عمل شنیدن. (فرهنگ فارسی معین). شنوا بودن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است. سامعه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
شیطنت کردن، نا فرمانی و سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
بینندگی بصیرت، قوه باصره یکی از حواس ظاهر که مرکز آن چشم و وظیفه وی دیدن اشیا است باصره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینوایی
تصویر بینوایی
بیچیزی تهیدستی، بیچارگی بی سر و سامانی، ناتوانی درماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویایی
تصویر بویایی
شامه، یکی از حواس پنجگانه
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و کیفیت زیبا. توضیح: عبارت است از نظم و هماهنگی که همراه عظمت و پاکی در شیئی وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحریک کند و لذت و انبساط پدید آورد و آن امری است نسبی. یا زیبایی اندام تناسب مجموعه اندام که برای حصول تمرینات خاصی وجود دارد و مسابقاتی هم برای بهترین فرد ازین لحاظ ترتیب دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلوایی
تصویر حلوایی
حلوا پز حلوا فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروانی
تصویر شروانی
منسوب به شروان از مردم شروان: خاقانی شروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیوانی
تصویر حیوانی
جانوری
فرهنگ لغت هوشیار
سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوانی
تصویر دیوانی
منسوب بدیوان درباری و دربار پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیبایی
تصویر شکیبایی
بردباری صبوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیدایی
تصویر شیدایی
آشفتگی شیفتگی، دیوانگی، عاشقی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است سامعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیواری
تصویر دیواری
منسوب به دیوار ساعت دیواری ساعتی که بدیوار نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیدایی
تصویر شیدایی
((شَ))
شیفتگی، دیوانگی، عاشقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنوایی
تصویر شنوایی
((شَ یا ش))
عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکیبایی
تصویر شکیبایی
صبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیمیایی
تصویر شیمیایی
کیمیایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
افتضاح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیوانی
تصویر دیوانی
هندسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیبایی
تصویر زیبایی
جمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حیوانی
تصویر حیوانی
جانوری، ددوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شوایی
تصویر شوایی
احتمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویایی
تصویر رویایی
مواجهه
فرهنگ واژه فارسی سره
سامعه
متضاد: گویایی، ناطق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیقراری، دلباختگی، دلدادگی، دلشدگی، شوریدگی، شیفتگی، عاشقی، جنون، دیوانگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جدایی، متارکه طلاق
فرهنگ گویش مازندرانی