فصیح. (المصادر زوزنی). فصیح زبان که بلیغبیان باشد. (برهان). فصیح و بلیغ و تیززبان. (غیاث). فصیح زبان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). خوشخوان:
بلبل شیوازبان ناله به آهنگ برد
فاخته با عندلیب چنگ سوی چنگ برد.
فخر اصفهانی (از جهانگیری).
فصاحه، شیوازبان شدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
فصیح. (المصادر زوزنی). فصیح زبان که بلیغبیان باشد. (برهان). فصیح و بلیغ و تیززبان. (غیاث). فصیح زبان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). خوشخوان:
بلبل شیوازبان ناله به آهنگ برد
فاخته با عندلیب چنگ سوی چنگ برد.
فخر اصفهانی (از جهانگیری).
فصاحه، شیوازبان شدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)