جدول جو
جدول جو

معنی شیوازبانی - جستجوی لغت در جدول جو

شیوازبانی(شی زَ)
فصاحت. (المصادر زوزنی). فصیح زبان بودن. فصیح بیان بودن. (از یادداشت مؤلف) : التفاصح، شیوازبانی نمودن که نباشد. (المصادر زوزنی) (دهار). تفصح، شیوازبانی نمودن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شی زَ)
فصیح. (المصادر زوزنی). فصیح زبان که بلیغبیان باشد. (برهان). فصیح و بلیغ و تیززبان. (غیاث). فصیح زبان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). خوشخوان:
بلبل شیوازبان ناله به آهنگ برد
فاخته با عندلیب چنگ سوی چنگ برد.
فخر اصفهانی (از جهانگیری).
فصاحه، شیوازبان شدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
بلیغ وزبان آور. (از ناظم الاطباء). شیوازبان. گشاده زبان
لغت نامه دهخدا
پاک نژاد، خاطرنواز، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیوا زبان
تصویر شیوا زبان
آن که بیانش فصیح و بلیغ باشد
فرهنگ لغت هوشیار