جدول جو
جدول جو

معنی شینیز - جستجوی لغت در جدول جو

شینیز
به معنی شونیز است که سیاه دانه باشد و آن تخمی است که به روی خمیر نان پاشند و به عربی حبهالسوداء خوانند، (برهان)، سیاهدانه، (ناظم الاطباء)، شونیز است، (اختیارات بدیعی)، به گفتۀ دینوری فارسی است، شهنیز، شونوز، سیاه تخمه، حبهالسوداء، سیاه دانه، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شونیز و دیگر مترادفات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شونیز
تصویر شونیز
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، غرمج، بوغنج، کرنج، کبودان، سنیز، سیاه تخمه، سیسارون، سنز
فرهنگ فارسی عمید
نوعی است از جامه، (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
شهری است از ناحیت پارس بر کران دریا با نعمت بسیار و هوای درست و همه جامه های سینیزی از آنجا برند وبشهر میان سینیز و ارکان واقع است، (از حدود العالم)، رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی ص 14، 149، 150، نزهه القلوب ص 224، 131، تاریخ سیستان ص 228 و مجمل التواریخ و القصص ص 379 شود
لغت نامه دهخدا
گورستانی است به بغداد، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
سیاه دانه را گویند و به عربی حبهالسودا خوانند و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند، (برهان)، مرادف شنیز و شونیز معرب آن، (رشیدی)، سیه دانه، (دهار)، حبهالسوداء، (قاموس)، تخمی است سیاه که به هندی کلونجی گویند، (غیاث اللغات)، سیاه دانه، حبهالسودا و آن تخمی است که بر روی نان پاشند، (از آنندراج) (از انجمن آرا)، لغتی در شنیز، (منتهی الارب)، سیاه تخمه، نان خواه، شنیز، سویداء، بوغنج، شونوز، شینیز، شهنیز، حبهالمبارکه، و بنا بر قول دینوری اصل کلمه فارسی است، (یادداشت مؤلف)، بزغنج، (نزههالقلوب)، شنبیذ، شویز، شونانا، کالنجی، قالیز، سیاهدانه، (از ترجمه صیدنۀ بیرونی)، شنیز است وحب السوداء گویند و به پارسی شونیز و شنیز گویند، (از اختیارات بدیعی)، شونز، شنز، شینیز، سنیز، معرب آن شؤنیز، شونیز یا سیاه دانه از تیره آلاله ها و شمارۀ گلبرگهای آن از پنج تا هشت است و دانه های سیاه رنگ آن در برگه های وسط گل قرار گرفته و بوی مخصوصی دارد، (حاشیۀ برهان چ معین از گل گلاب ص 200) :
بگاه خشم او گوهر شود همرنگ شونیزا
چنو خشنود باشد من کنم ز انقاس قرمیزا،
بهرامی سرخسی،
رجوع به شینیز و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 225 و گیاه شناسی گل گلاب ص 200 و ذخیرۀ خوارزمشاهی شود،
شومیز، شومز، زمین شیارکرده، (برهان)، شومیز، (جهانگیری)، رجوع به شومیزشود، برزیگر و زراعت کننده، (برهان)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
شونیز است. (منتهی الارب). لغتی در شونیز و شنیز است. شونیز و سیاهدانه. (ناظم الاطباء). به قول دینوری فارسی است. شونوز. شی نیز. سیاه تخمه. حبهالسوداء. (یادداشت مؤلف). رجوع به شنیز و شونیز شود
لغت نامه دهخدا
در زبان اوستایی هاونی، نزد ایرانیان قدیم، یکی از اوقات پنجگانه روز بوده و آن وقتی است که در آن شربت مقدس هوم تهیه میشده. مدت آن از برآمدن خورشید تا نیمروز بوده است. (از یشتها، تألیف پورداود ج 1 ص 469)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
سیاه دانه که به هندی کلونجی است و در آن لغات است: شونیز و شؤنیز و شهنیز. فارسی الاصل است. (منتهی الارب). شونیز و شینیز سیاه دانه است. (از اقرب الموارد). و رجوع به شنیز و شونیز شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
مخفف شونیز است که سیاه دانه باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
چوب آبنوس را گویند. (برهان) (آنندراج). چوبی است سیاه و سنگین، کمان تیراندازی. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شونیز
تصویر شونیز
سیاه دانه که بر روی خمیر نان می پاشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شونیز
تصویر شونیز
سیاه دانه
فرهنگ فارسی معین
چگونه؟ چطور؟ به چه صورت؟
فرهنگ گویش مازندرانی