- شیلانچی
داروغۀ باورچیخانه، بز قصاب، (آنندراج) (از غیاث)
معنی شیلانچی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 23500گزی جنوب کرمانشاه و 6 هزارگزی سروناو با 170 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
سازنده، نوازنده، ساززن
دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب باختری جوی رز و یک هزارگزی شوسه شاه آباد به ایلام واقع شده زمینش دشت و هوایش سردسیر است و 1750 تن سکنه دارد، آبش از سراب ایوان و محصولش غلات و برنج و حبوبات و توتون و لبنیات میباشد، شغل اهالی زراعت و گله داری است و چادرنشین هستند، زمستان گرمسیر را به حدود باخترایوان و سومار میروند، در دو محل نزدیک بهم به علیاو سفلی مشهورند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان ماربین است که در بخش سدۀ شهرستان اصفهان واقع است و 650 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
(دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان. سکنۀ آن 556تن. آب از چشمه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دروغزن، دروغگو، کاذب، لافی، دروغ باف،
- یالانچی پهلوان، (پهلوان دروغگو) آنکه دعویهای بی معنی کند، آنکه مدعی امری است و از عهده برنمی آید، مدعی کاذب
- یالانچی پهلوان، (پهلوان دروغگو) آنکه دعویهای بی معنی کند، آنکه مدعی امری است و از عهده برنمی آید، مدعی کاذب
ترکی دروغزن، بی بند و بار، ریسمان باز (و در ترکی دروغگو) بی بند و بار، ریسمان باز کسیکه دربالای ریسمان ضخیمی که بربالای دوچوب تیرمتصل واز دوسوی بزمین وصل شده کارهای شگفت انگیز کند
Demonic, Diabolical, Evil, Fiendish, Demonically, Diabolically, Ghoulish, Impish, Sinister, Sinisterly
démoniaque, démoniaquement, diabolique, diaboliquement, malfaisant, espiègle, sinistre, sinistrement
שֵׁיטָנִי , שטני , שטני , שטני , רַע , שטני , שטני , שִׁטְנִי , מרושע , בצורה רעה
iblis, secara setan, jahat, dengan cara iblis, setan, nakal, dengan jahat
राक्षसी , शैतानिक रूप से , शैतानी , शैतानी तरीके से , दुष्ट , शैतानी , शरारती , शैतानी , शैतानी तरीके से
demoniaco, demoniacamente, diabolico, diabolicamente, maligno, dispettoso, sinistro, sinistramente
demoníaco, demoníacamente, diabólico, diabólicamente, maligno, monstruoso, travieso, siniestro, siniestramente
demoníaco, demoníacamente, diabólico, diabolicamente, maligno, travesso, sinistro, sinistramente
demoniczny, diabelsko, diabelski, zły, psotny, złowieszczy, złowrogo
демонічний , демонічно , диявольський , дияволічно , злий , диявольський , пустотливий , зловісний , зловісно
dämonisch, diabolisch, teuflisch, böse, unheimlich, schelmisch, unheilvoll
демонический , дьявольски , дьявольский , злой , дьявольский , зловещий , озорной , зловеще
şeytani, şeytani bir şekilde, kötü, yaramaz, uğursuz, kötü niyetli bir şekilde