جدول جو
جدول جو

معنی شیلات - جستجوی لغت در جدول جو

شیلات
جمع شیل (بسیاق عربی) دستگاه صید ماهی در سواحل بحر خزر، شرکتی که به صید و توزع و فروش ماهیهای بحر خزر می پردازد: شیلات ایران بریدگیها و گشادگیهائی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد و در آنجا ماهی صید کنند
فرهنگ لغت هوشیار
شیلات
شرکتی که به صید و پرورش و فروش ماهی و فرآورده های مربوط به آن می پردازد
فرهنگ فارسی معین
شیلات
شرکتی که دارای تاسیسات و وسایلی برای صید ماهی از دریا و فروش آن به بازارهای داخلی و خارجی است، صنعت ماهیگیری
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیلان
تصویر شیلان
(دخترانه)
مهمانی، سور، چیلان، عناب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرات
تصویر شیرات
(دخترانه)
آواز، ترانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایلات
تصویر ایلات
ترکی تیره ها دوده ها، جمع ایل طوایف قبایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شالات
تصویر شالات
جمع شال، ازپارسی شال ها به گونه رمن سوسمارماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود. نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیلان
تصویر شیلان
موقع صرف نهار و صلای طعام، سفره امرا و بزرگان، طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیلان
تصویر شیلان
سفرۀ طعام، سفرۀ بزرگی که انواع خوراک ها برآن چیده می شود
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، چیلان، جیلان، سیلانه، سنجد گرگان، تبرخون
شیلان کشیدن: گستردن سفرۀ طعام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکلات
تصویر شکلات
نوعی شیرینی که با شیر، شکر، کاکائو و افزودنی های دیگر درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکلات
تصویر شکلات
((شُ کُ))
خمیر نسبتاً سفت شده شکر و کاکائو و وانیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیلان
تصویر شیلان
موقع صرف ناهار و صلای طعام، سفره امرا و بزرگان، طعام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیلا
تصویر شیلا
(دخترانه)
از نامهای متداول هندی
فرهنگ نامهای ایرانی