شیطانیه. نامی است که معاندان شیعه به پیروان محمد بن نعمان ملقب به مؤمن الطاق داده اند، چه آنان محمد را شیطان الطاق می گفتند. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون نویسد: فرقه ای از غلات شیعه اند و منسوب به محمد بن نعمان ملقب به شیطان می باشند. او گفته که خدای تعالی نور محض است و جسمانی نباشد و با این حال به صورت آدمی است و پس از ایجاد موجودات نسبت به وجود آنها علم پیدا می کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). اصحاب ابوجعفر محمد بن نعمان احول ملقب به مؤمن الطاق یا شیطان الطاق از متکلمین شیعۀ امامیه از موالی کوفه است که چون در طاق محامل در کوفه دکان صرافی داشته او را مؤمن الطاق و مخالفین به مناسبت احول بودن او را شیطان الطاق لقب داده اند و اواز معاصرین ابوحنیفه (80- 150 هجری قمری) و از اصحاب حضرت امام جعفر صادق (ع) (82- 148 هجری قمری) است و از قدمای شیوخ شیعه و از متکلمین اولیۀ این طایفه محسوب می شود و با ابوحنیفه و رؤسای معتزله و خوارج مناظرات بسیار داشته است. ابوجعفر به عقیدۀ تشبیه متهم بود و مخصوصاً معتزله در این خصوص بر او تاخته اندو چون او از قدیمترین کسانی است از امامیه که درباب ذات و صفات باری تعالی به تکلم پرداخته و هنوز علم کلام مطابق مذهب این طایفه مدون نشده بوده متکلمین دیگر امامیه پاره ای از عقاید او را نپذیرفته اند و از آنجمله ابومحمد هشام بن الحکم کتابی بر رد بعضی از عقاید او نوشته بوده است. وفات ابوجعفر بعد از وفات امام صادق (ع) اتفاق افتاده. ابوجعفر در تأیید مذهب شیعه و اثبات امامت حضرت علی (ع) به رأی طایفه و رد آراء خوارج و معتزله در این خصوص و حکم درباب جنگ جمل و طلحه و زبیر و عایشه کتابها نوشته بوده است. اصحاب او را نعمانیه و مخالفین شیطانیه می خوانده اند. برای احوال و عقاید او رجوع شود به رجال کشی ص 122- 126 و رجال نجاشی ص 228 و فهرست شیخ طوسی ص 323 و فرق الشیعه ص 66 و الفهرست ابن الندیم ص 176 چ آلمان و ص 8 از ضمیمۀ چ مصر و الملل و النحل شهرستانی صص 142- 143 و الفرق بین الفرق ص 53 و مقالات اشعری ص 37، 42 و 51 و الانتصار ص 6 و 58 و ابن حزم ج 4 ص 93 و ابن ابی الحدید ج 1ص 294 و غیره. (از خاندان نوبختی عباس اقبال ص 77)
شیطانیه. نامی است که معاندان شیعه به پیروان محمد بن نعمان ملقب به مؤمن الطاق داده اند، چه آنان محمد را شیطان الطاق می گفتند. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون نویسد: فرقه ای از غُلات شیعه اند و منسوب به محمد بن نعمان ملقب به شیطان می باشند. او گفته که خدای تعالی نور محض است و جسمانی نباشد و با این حال به صورت آدمی است و پس از ایجاد موجودات نسبت به وجود آنها علم پیدا می کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). اصحاب ابوجعفر محمد بن نعمان احول ملقب به مؤمن الطاق یا شیطان الطاق از متکلمین شیعۀ امامیه از موالی کوفه است که چون در طاق محامل در کوفه دکان صرافی داشته او را مؤمن الطاق و مخالفین به مناسبت احول بودن او را شیطان الطاق لقب داده اند و اواز معاصرین ابوحنیفه (80- 150 هجری قمری) و از اصحاب حضرت امام جعفر صادق (ع) (82- 148 هجری قمری) است و از قدمای شیوخ شیعه و از متکلمین اولیۀ این طایفه محسوب می شود و با ابوحنیفه و رؤسای معتزله و خوارج مناظرات بسیار داشته است. ابوجعفر به عقیدۀ تشبیه متهم بود و مخصوصاً معتزله در این خصوص بر او تاخته اندو چون او از قدیمترین کسانی است از امامیه که درباب ذات و صفات باری تعالی به تکلم پرداخته و هنوز علم کلام مطابق مذهب این طایفه مدون نشده بوده متکلمین دیگر امامیه پاره ای از عقاید او را نپذیرفته اند و از آنجمله ابومحمد هشام بن الحکم کتابی بر رد بعضی از عقاید او نوشته بوده است. وفات ابوجعفر بعد از وفات امام صادق (ع) اتفاق افتاده. ابوجعفر در تأیید مذهب شیعه و اثبات امامت حضرت علی (ع) به رأی طایفه و رد آراء خوارج و معتزله در این خصوص و حکم درباب جنگ جمل و طلحه و زبیر و عایشه کتابها نوشته بوده است. اصحاب او را نعمانیه و مخالفین شیطانیه می خوانده اند. برای احوال و عقاید او رجوع شود به رجال کشی ص 122- 126 و رجال نجاشی ص 228 و فهرست شیخ طوسی ص 323 و فرق الشیعه ص 66 و الفهرست ابن الندیم ص 176 چ آلمان و ص 8 از ضمیمۀ چ مصر و الملل و النحل شهرستانی صص 142- 143 و الفرق بین الفرق ص 53 و مقالات اشعری ص 37، 42 و 51 و الانتصار ص 6 و 58 و ابن حزم ج 4 ص 93 و ابن ابی الحدید ج 1ص 294 و غیره. (از خاندان نوبختی عباس اقبال ص 77)
می گفتند که خداوند اهریمن را نیافریده و اگر چنین گوییم باید بپذیریم که خدا خود خواستار سرپیچی و گناه او بوده پیروان ابو جعفر محمد بن نعمان که او را شیطان الطاق می خواندند
می گفتند که خداوند اهریمن را نیافریده و اگر چنین گوییم باید بپذیریم که خدا خود خواستار سرپیچی و گناه او بوده پیروان ابو جعفر محمد بن نعمان که او را شیطان الطاق می خواندند
دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، سکنۀ آن 537 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه و مختصر انگور. شغل اهالی زراعت، مختصر گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، سکنۀ آن 537 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه و مختصر انگور. شغل اهالی زراعت، مختصر گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
گروهی از فرقۀ خوارج ثعالبه، و از یاران شیبان بن سلمه می باشند. عقیدۀآنان با جبریه موافق است و قدرت حادثه را نفی کنند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). یکی از فرق ده گانه مذهب مشبهه. (بیان الادیان). هم اصحاب شیبان بن سلمه. قالوا بالجبر و نفی القدر. (از اقرب الموارد) (از تعریفات). رجوع به حروریه و خوارج و شیبان بن سلمه شود
گروهی از فرقۀ خوارج ثعالبه، و از یاران شیبان بن سلمه می باشند. عقیدۀآنان با جبریه موافق است و قدرت حادثه را نفی کنند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). یکی از فِرَق ده گانه مذهب مشبهه. (بیان الادیان). هم اصحاب شیبان بن سلمه. قالوا بالجبر و نفی القدر. (از اقرب الموارد) (از تعریفات). رجوع به حروریه و خوارج و شیبان بن سلمه شود