دهی است از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 12هزارگزی باختری زاغه با 220 تن سکنه. آب آن از سراب میراحمدی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 12هزارگزی باختری زاغه با 220 تن سکنه. آب آن از سراب میراحمدی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
تیره ای از شعبه گشتاسبی است و گشتاسبی یکی از دو شعبه دشمن زیاری است از ایلات کوه کیلویۀ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89). رجوع به طایفۀ دشمن زیاری شود
تیره ای از شعبه گشتاسبی است و گشتاسبی یکی از دو شعبه دشمن زیاری است از ایلات کوه کیلویۀ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89). رجوع به طایفۀ دشمن زیاری شود
دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 16هزارگزی شمال خاوری دیزگران و دو هزارگزی چنگزه. کوهستانی، سردسیر. دارای 156 تن سکنه آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات و توتون و لبنیات مختصر و قلمستان. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 16هزارگزی شمال خاوری دیزگران و دو هزارگزی چنگزه. کوهستانی، سردسیر. دارای 156 تن سکنه آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات و توتون و لبنیات مختصر و قلمستان. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ابن جهانگیربن امیرتیمور گورکان (امیرزاده) نوادۀ تیمور و جانشین و ولیعهد وی. (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 426- 566 شود). و صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پسر غیاث الدین جهانگیر و نوۀ تیمور لنگ حسب الامر جد خود بهندوستان لشکرکشی و ملتان را ضبط کرد. پدرش اکبر اولاد تیمور بود و در ایام حیات جدش درگذشت. تیمور وی را به ولیعهدی تعیین کرد، اماپیرمحمد در موقع وفات جدش در قندهار بود و لذا از پادشاهی محروم شد و پسرعمویش سلطان خلیل بن امیرانشاه در سمرقند حضور داشت فرصتی را غنیمت شمرد و تخت و تاج را تصاحب کرد، پیرمحمد بطلب حق سلطنت با لشکر بسوی سمرقند آمد، اما در بلخ مغلوب گردید و بسال 809 هجری قمری بدست پیرعلی تاز یکی از امراء خود بقتل رسید ابن امیر یادگار شاه ارلات (امیر..) عم امیر زین العابدین ارلات و از یاران و سران خاقان منصور سلطان حسین میرزا بایقرا. وی در کنار آب مرغاب بدست فوجی از امراء سلطان محمود میرزا کشته شده است. (رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 138، 146، 148 و 153 شود) ابن یوسف آنقروی یا قرمانی الارکلی. او راست: ملتقط صحاح الجوهری بنام الملتحق بمختارالصحاح. و نیز او راست: ترجمان در لغت به ترکی. رجوع به ص 280 و 281 ج 2 فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار شود ابن موسی برسوی، معروف به کول کدیسی، متوفی بسال 982 هجری قمری. او راست: بضاعهالقاضی لاحتیاجه الیه فی المستقبل والماضی. نیز رجوع به رحمی برسوی شود حاکم بلخ بعهد محمد همایون پادشاه تیموری هند. (تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 320 و 321 و 327 و 329 و 366)
ابن جهانگیربن امیرتیمور گورکان (امیرزاده) نوادۀ تیمور و جانشین و ولیعهد وی. (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 426- 566 شود). و صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پسر غیاث الدین جهانگیر و نوۀ تیمور لنگ حسب الامر جد خود بهندوستان لشکرکشی و ملتان را ضبط کرد. پدرش اکبر اولاد تیمور بود و در ایام حیات جدش درگذشت. تیمور وی را به ولیعهدی تعیین کرد، اماپیرمحمد در موقع وفات جدش در قندهار بود و لذا از پادشاهی محروم شد و پسرعمویش سلطان خلیل بن امیرانشاه در سمرقند حضور داشت فرصتی را غنیمت شمرد و تخت و تاج را تصاحب کرد، پیرمحمد بطلب حق سلطنت با لشکر بسوی سمرقند آمد، اما در بلخ مغلوب گردید و بسال 809 هجری قمری بدست پیرعلی تاز یکی از امراء خود بقتل رسید ابن امیر یادگار شاه ارلات (امیر..) عم امیر زین العابدین ارلات و از یاران و سران خاقان منصور سلطان حسین میرزا بایقرا. وی در کنار آب مرغاب بدست فوجی از امراء سلطان محمود میرزا کشته شده است. (رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 138، 146، 148 و 153 شود) ابن یوسف آنقروی یا قرمانی الارکلی. او راست: ملتقط صحاح الجوهری بنام الملتحق بمختارالصحاح. و نیز او راست: ترجمان در لغت به ترکی. رجوع به ص 280 و 281 ج 2 فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار شود ابن موسی برسوی، معروف به کول کدیسی، متوفی بسال 982 هجری قمری. او راست: بضاعهالقاضی لاحتیاجه الیه فی المستقبل والماضی. نیز رجوع به رحمی برسوی شود حاکم بلخ بعهد محمد همایون پادشاه تیموری هند. (تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 320 و 321 و 327 و 329 و 366)
صفت شیرمرد. شجاعت و دلیری. دلاوری و پهلوانی و مردانگی: که کس در جهان کودکی نارسید بدین شیرمردی و گردی ندید. فردوسی. همت شیرمردی هم اورنگ و پند زمانه پناهی زمانه گزند. فردوسی. همت شیرمردی همت رای و بند که هرگزبه جانت مبادا گزند. فردوسی. کنون شیرمردی بکار آیدت که با دشمنان کارزار آیدت. فردوسی. که این شیرمردی ز رنگ شب است مرا بازگشتی ز جنگ شب است. فردوسی. بدین شیرمردی و چندین خرد کمان مرا زیر پی بسپرد. فردوسی. شهر من شهر بزرگ است و زمینش نامدار مردمان شهر من در شیرمردی نامور. فرخی. با شیرمردیت سگ ابلیس صید کرد ای بیهنر بمیر که از گربه کمتری. سعدی. رضا به حکم قضا گر دهیم و گر ندهیم ازین کمند نشاید به شیرمردی رست. سعدی. گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم باتیر چشم خوبان تقوی سپر نباشد. سعدی. هر روبهی نیارد در راه عشق رفتن در راه عشق باید مردی و شیرمردی. سلمان ساوجی. رجوع به شیرمرد شود
صفت شیرمرد. شجاعت و دلیری. دلاوری و پهلوانی و مردانگی: که کس در جهان کودکی نارسید بدین شیرمردی و گردی ندید. فردوسی. هَمَت شیرمردی هم اورنگ و پند زمانه پناهی زمانه گزند. فردوسی. هَمَت شیرمردی هَمَت رای و بند که هرگزبه جانت مبادا گزند. فردوسی. کنون شیرمردی بکار آیدت که با دشمنان کارزار آیدت. فردوسی. که این شیرمردی ز رنگ شب است مرا بازگشتی ز جنگ شب است. فردوسی. بدین شیرمردی و چندین خرد کمان مرا زیر پی بسپرد. فردوسی. شهر من شهر بزرگ است و زمینش نامدار مردمان شهر من در شیرمردی نامور. فرخی. با شیرمردیت سگ ابلیس صید کرد ای بیهنر بمیر که از گربه کمتری. سعدی. رضا به حکم قضا گر دهیم و گر ندهیم ازین کمند نشاید به شیرمردی رست. سعدی. گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم باتیر چشم خوبان تقوی سپر نباشد. سعدی. هر روبهی نیارد در راه عشق رفتن در راه عشق باید مردی و شیرمردی. سلمان ساوجی. رجوع به شیرمرد شود
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری کدکن با 396 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری کدکن با 396 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)