جدول جو
جدول جو

معنی شیرزبان - جستجوی لغت در جدول جو

شیرزبان
(زَ)
کسی که گفتار وی آهسته و ملایم باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیرزبانی
تصویر زیرزبانی
پول یا هدیه که داماد در شب زفاف به عروس می دهد تا حرف بزند، کنایه از سخن آهسته و زیر لب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیربان
تصویر شیربان
نگهبان شیر
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی چندساله با گل های ریز و برگ های پهن که در نقاط مرطوب می روید و مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیززبان
تصویر تیززبان
زبان آور، فصیح
فرهنگ فارسی عمید
(شَ کَ زَ)
شیرین زبان. شیرین گفتار. (ناظم الاطباء). شیرین سخن. (یادداشت مؤلف) :
در مکتب عشق و عشقبازی
معشوق شکرزبانم این است.
نظامی.
و رجوع به شکرسخن و شکرلب شود
لغت نامه دهخدا
پاک نژاد، خاطرنواز، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نگهبان شیر، (ناظم الاطباء)، شیروان، آنکه نگاهبان شیر است، (یادداشت مؤلف) :
همی شد دوان شیربان چون نوند
به یک دست زنجیر و دیگر کمند،
فردوسی،
گاو چشم دلیر شوخ گشاد
چشم بر شیربان شیرآغال،
ازرقی (از انجمن آرا)،
- شیربان باشی، منصبی به زمان ناصرالدین شاه، و دارندۀ آن نگاهبان چند شیر بود، (یادداشت مؤلف)،
،
در لغت ترکی به معنی گل سوسن گفته اند، (انجمن آرا) (آنندراج) (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیر بان
تصویر شیر بان
محافظ اسد نگهبان شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بان
تصویر شتر بان
ساربان، کسی که از شتر مواظبت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر لان
تصویر شیر لان
جایی که در آن شیر فراوان باشد شیر ناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر بانی
تصویر شیر بانی
عمل و شغل شیربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرزمان
تصویر دیرزمان
بلندمدت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
عاجزٌ عن الكلام
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
Unspeakable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
indicible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
несказуемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
अप्रकट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
ناقابل بیان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
বর্ণনা করা যায় না
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
isiyoweza kusemwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
anlatılamaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
말할 수 없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
言葉にできない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
בלתי ניתן לתיאור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
พูดไม่ได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
tak terkatakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
unsagbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
onuitspreekbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
innombrable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
indicibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
indecifrável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
无法言喻的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
невимовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی زبان
تصویر بی زبان
niewypowiedziany
دیکشنری فارسی به لهستانی