جدول جو
جدول جو

معنی شیرالغو - جستجوی لغت در جدول جو

شیرالغو
شیرالغه، گوشت شکار، رسد و حصه ای که از گوشت شکار و مال غنیمت به کسی دهند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ / غِ)
شیرالغو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیرالغو شود
لغت نامه دهخدا
این کلمه در عبارت ذیل از تاریخ غازان آمده است اما معنی آن معلوم نشد: تدبیر چنان فرمود که از هر صد و دویست ایلچی بیهودۀ عوان که پیش ازین بهرزه بولایات میرفتند این زمان نمی رود مگر بجهت مصالح ضروری ... و از آن ایلچیان بیرالتو و یامهای بنجیک میروند که نه دیه بینند و نه شهر، (تاریخ غازان ص 36)
لغت نامه دهخدا
(شَ رُلْ غِب ب)
اصطلاح طب، به اصطلاح طب قسمی از تب نوبه که یک روز شدیدباشد و یک روز خفیف. (ناظم الاطباء). یا حمای شطرالغب. ایمیطریطاوس. (یادداشت مؤلف). تبی است که یک روز نوبت تب درازتر و آهسته تر باشد و دیگر روز نوبت سبکتر (یعنی کوتاه تر) باشدلکن گرمتر و آشفته تر. و بسیار باشد که اندر یک نوبت دو بار یا سه بار سرما و فراشا یابد... و علی الجمله در این تب عرق کمتر باشد. (ذخیرۀخوارزمشاهی). مریطاوس. در نامگذاری این تب و ترجمه آن از یونانی اشتباه شده است و بهتر است غب شطر نامیده شود زیرا این تب مرکب است از دو تب و غب شطر (نصف) آن می شود علت این اشتباه نیز از آنجا ناشی شده که در زبان یونانی مضاف الیه مقدم بر مضاف آید و مترجم هر لفظی را مستقلاً به معنی خودش نقل کرده است. (از بحر الجواهر).
- شطرالغب الخالصه، نوعی از تب شطرالغب. رجوع به بحر الجواهر شود
لغت نامه دهخدا
(شَ رُلْ)
گیاهی است. (از اقرب الموارد). شعرالجن. پرسیاوشان. (ازناظم الاطباء). پرسیاوشان. (آنندراج) (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف). رجوع به شعرالارض و پرسیاوشان شود
لغت نامه دهخدا
یارالتو: بزرگان ایشان را پنج عدد پایزه چنان از مس زده اندو به متوسطان سه عدد تا به ایلچیان یرالتو می دهند وپیش از این پیش هر شهزاده و خاتون و امیر را انواع پایزه ها بود. (تاریخ غازانی ص 296). از آن ایلچیان به یرالتو و یامهای بنجیک می روند که نه دیه بینند و نه شهر و نزول ایشان همان قدر باشد که آشی به تعجیل خورند. (تاریخ غازانی ص 360). و رجوع به یارالتو شود
لغت نامه دهخدا
سایه، پردۀ ایوان و یا پردۀ چادر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مغولی گوشت شکار گوشت شکار، رسد و حصه ای که از گوشت شکار و مال غنیمت به کسی دهند
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی تب نوبه که یک روز شدید باشد و یک روز خفیف (ناظم الاطباء بحر الجواهر) تب نوبه یوم و غب و شطرالغب و ربع انواع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر الغه
تصویر شیر الغه
گوشت شکار، رسد و حصه ای که از گوشت شکار و مال غنیمت به کسی دهند
فرهنگ لغت هوشیار