شیذیر. (برهان). یکی از نامهای خداست. (از برهان) (از جهانگیری). ظاهراً مصحف و مخفف ’هوشیدر’ نخستین موعودزرتشتیان باشد. (حاشیۀ برهان چ معین) : توئی آن داور محکم که از دادش بنی آدم بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر. عنصری. رجوع به یشتهای پورداود ج 2 ص 100 و خرده اوستا ص 69 شود
شیذیر. (برهان). یکی از نامهای خداست. (از برهان) (از جهانگیری). ظاهراً مصحف و مخفف ’هوشیدر’ نخستین موعودزرتشتیان باشد. (حاشیۀ برهان چ معین) : توئی آن داور محکم که از دادش بنی آدم بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر. عنصری. رجوع به یشتهای پورداود ج 2 ص 100 و خرده اوستا ص 69 شود
یوهان فریدریش. نویسنده و شاعر آلمانی (1759- 1805 میلادی). شیلر از آغاز کودکی عشق سرشاری به نویسندگی و شعر داشت. وی هفت سال در مدرسه اشتوتگارت بسر برد و ابداً از مدرسه خارج نشد ولی عاقبت از آنجا گریخت و با گوته دوستی پیدا کرد و آن دو بطوری با هم دوست شدند که آثار ادبی خود را با موافقت هم انتشار می دادند. شیلر نخستین نمایشنامۀ خود موسوم به ’راهزنان’ را هنگامی نوشت که هیجده یا نوزده سال بیشتر از عمرش نگذشته بود. دورۀ زندگانی او را به سه بخش تقسیم کرده اند: نمایشنامه های ’دون کارلوس’، ’توطئۀ فی یسکو’ و ’خدعه و عشق’ آثار مرحلۀ نخستین هنرنمایی اوست. در دورۀ دوم زندگانی خود که آنرا دورۀ علمی و فلسفی نامیده اند، شیلر کتابهای ’تاریخ انحطاط هلند’ و ’تاریخ جنگ سی ساله’ را نوشت. در دورۀ سوم یا دورۀ دوستی با گوته، نمایشنامه های ’ماری استوارت’، ’دوشیزۀ اورلئان’، ’عروس مسین’ و ’ویلهلم تل’ را برشتۀ تحریر درآورد. آخرین دورۀ زندگی شیلر در 9 ماه مۀ 1805 در چهل وشش سالگی وی بپایان رسید. (از فرهنگ فارسی معین)
یوهان فریدریش. نویسنده و شاعر آلمانی (1759- 1805 میلادی). شیلر از آغاز کودکی عشق سرشاری به نویسندگی و شعر داشت. وی هفت سال در مدرسه اشتوتگارت بسر برد و ابداً از مدرسه خارج نشد ولی عاقبت از آنجا گریخت و با گوته دوستی پیدا کرد و آن دو بطوری با هم دوست شدند که آثار ادبی خود را با موافقت هم انتشار می دادند. شیلر نخستین نمایشنامۀ خود موسوم به ’راهزنان’ را هنگامی نوشت که هیجده یا نوزده سال بیشتر از عمرش نگذشته بود. دورۀ زندگانی او را به سه بخش تقسیم کرده اند: نمایشنامه های ’دون کارلوس’، ’توطئۀ فی یسکو’ و ’خدعه و عشق’ آثار مرحلۀ نخستین هنرنمایی اوست. در دورۀ دوم زندگانی خود که آنرا دورۀ علمی و فلسفی نامیده اند، شیلر کتابهای ’تاریخ انحطاط هلند’ و ’تاریخ جنگ سی ساله’ را نوشت. در دورۀ سوم یا دورۀ دوستی با گوته، نمایشنامه های ’ماری استوارت’، ’دوشیزۀ اورلئان’، ’عروس مسین’ و ’ویلهلم تل’ را برشتۀ تحریر درآورد. آخرین دورۀ زندگی شیلر در 9 ماه مۀ 1805 در چهل وشش سالگی وی بپایان رسید. (از فرهنگ فارسی معین)
شهری است به اندلس. (منتهی الارب). شهری است بین غرناطه و جیان در اندلس. (از معجم البلدان). حصنی عظیم به اسپانیا در شرقی جیان و خلاط شوذری منسوب بدانجاست. (یادداشت مؤلف) ، موضعی است به بادیه. (منتهی الارب) شهری بین غرناطه و جیان به اندلس. (معجم البلدان)
شهری است به اندلس. (منتهی الارب). شهری است بین غرناطه و جیان در اندلس. (از معجم البلدان). حصنی عظیم به اسپانیا در شرقی جیان و خلاط شوذری منسوب بدانجاست. (یادداشت مؤلف) ، موضعی است به بادیه. (منتهی الارب) شهری بین غرناطه و جیان به اندلس. (معجم البلدان)
چادر، معرب است. (منتهی الارب). چادر. ج، شواذر. (مهذب الاسماء). (معرب چادر) ملحفه. قال ابوحاتم هو شاذر ثم قال الشوذر الازار و کل ماالتحف به فهو شاذر. (المعرب جوالیقی ص 205) ، شاماکچه و پیراهن زنان. (منتهی الارب). چادر وشاماکچه و پیراهن زنانه. (ناظم الاطباء) ، پیراهن بی آستین. (ناظم الاطباء). کرتۀ بی آستین
چادر، معرب است. (منتهی الارب). چادر. ج، شواذر. (مهذب الاسماء). (معرب چادر) ملحفه. قال ابوحاتم هو شاذر ثم قال الشوذر الازار و کل ماالتحف به فهو شاذر. (المعرب جوالیقی ص 205) ، شاماکچه و پیراهن زنان. (منتهی الارب). چادر وشاماکچه و پیراهن زنانه. (ناظم الاطباء) ، پیراهن بی آستین. (ناظم الاطباء). کرتۀ بی آستین
یکی از قرای شمیران است واقع در سمت غربی سلطنت آباد مابین رستم آباد و دزآشوب. آبش از سه رشته قنات است. میانۀ رستم آباد و چیذر نزدیک امام زاده علی اکبر بالای یک بلندی آثار خرابه ای است یمکن در قدیم قلعه بوده است. چیذر را امام زادۀ دیگری است موسوم به امامزاده اسماعیل. (مرآت البلدان). دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران. در سه هزارگزی جنوب خاور شمیران واقع است. 986 تن سکنه دارد. از قنات و در بهار از رود خانه دربند و دارآباد آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن، صیفی و انار است. اغلب اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. بناهای قدیم در روی تپه ای آنجا دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
یکی از قرای شمیران است واقع در سمت غربی سلطنت آباد مابین رستم آباد و دزآشوب. آبش از سه رشته قنات است. میانۀ رستم آباد و چیذر نزدیک امام زاده علی اکبر بالای یک بلندی آثار خرابه ای است یمکن در قدیم قلعه بوده است. چیذر را امام زادۀ دیگری است موسوم به امامزاده اسماعیل. (مرآت البلدان). دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران. در سه هزارگزی جنوب خاور شمیران واقع است. 986 تن سکنه دارد. از قنات و در بهار از رود خانه دربند و دارآباد آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن، صیفی و انار است. اغلب اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. بناهای قدیم در روی تپه ای آنجا دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
انگبین چیدن از خانه زنبور عسل، (منتهی الارب)، شور، شیاره، مشار، مشاره، (اقرب الموارد) (منتهی الارب)، رجوع به مصادر مذکور شود، ریاضت دادن اسبان را یا سوار شدن بر آن در وقت عرض بیع یا آزمودن تا بنگرد نجابت و تک آنرایا برگردانیدن وی را، و کذلک الامه، (منتهی الارب)
انگبین چیدن از خانه زنبور عسل، (منتهی الارب)، شَور، شیاره، مَشار، مَشاره، (اقرب الموارد) (منتهی الارب)، رجوع به مصادر مذکور شود، ریاضت دادن اسبان را یا سوار شدن بر آن در وقت عرض بیع یا آزمودن تا بنگرد نجابت و تک آنرایا برگردانیدن وی را، و کذلک الامه، (منتهی الارب)
شدیار = شدکار، (حاشیۀ برهان چ معین)، زمینی را گویند که بجهت زراعت با گاوآهن شکافته باشند، (برهان)، زمین گاوآهن زده، (فرهنگ اسدی)، شکاف که با گاوآهن در زمین کرده باشند، (ناظم الاطباء)، اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن، (یادداشت مؤلف)، زمین شکافی برای تخم ریزی، (رشیدی)، گویا شیار و شدیار و شدکار، دریدن زمین است با نوک گاوآهن و مثل آن بدرازا، و شخم اعم است چه با بیل نیز (گویا) چون زمین را زیرورو کنند باز آن زمین را شخم کرده توان گفت، عمل شیاردن، (یادداشت مؤلف) : جیحون بر یک دست تو انباشته چاهیست سیحون بر دست دگرت خشک شیاریست، فرخی، حق همی گوید بده تا ده مکافاتت دهم آن بحق ندهی و بس آسان بپاشی در شیار، سنایی، ، زراعت، (برهان) (ناظم الاطباء)، شیاریدن مصدر آن است، (جهانگیری)، کیل، (یادداشت مؤلف)، خراش و شکاف باریک که در روی چیزی ایجاد شود، (فرهنگ فارسی معین)
شدیار = شدکار، (حاشیۀ برهان چ معین)، زمینی را گویند که بجهت زراعت با گاوآهن شکافته باشند، (برهان)، زمین گاوآهن زده، (فرهنگ اسدی)، شکاف که با گاوآهن در زمین کرده باشند، (ناظم الاطباء)، اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن، (یادداشت مؤلف)، زمین شکافی برای تخم ریزی، (رشیدی)، گویا شیار و شدیار و شدکار، دریدن زمین است با نوک گاوآهن و مثل آن بدرازا، و شخم اعم است چه با بیل نیز (گویا) چون زمین را زیرورو کنند باز آن زمین را شخم کرده توان گفت، عمل شیاردن، (یادداشت مؤلف) : جیحون برِ یک دست تو انباشته چاهیست سیحون برِ دست دگرت خشک شیاریست، فرخی، حق همی گوید بده تا ده مکافاتت دهم آن بحق نَدْهی و بس آسان بپاشی در شیار، سنایی، ، زراعت، (برهان) (ناظم الاطباء)، شیاریدن مصدر آن است، (جهانگیری)، کیل، (یادداشت مؤلف)، خراش و شکاف باریک که در روی چیزی ایجاد شود، (فرهنگ فارسی معین)
حیوانی قوی جثه و درنده، آلتی فلزی که در ضرف آب آب انبار، دستشویی و غیره نصب کنند و هرگاه آن رابه پیچانند آب از دهانه آن بیرون آید، و مایع سفید رنگی که از پستان زن و حیوان ماده بیرون آید
حیوانی قوی جثه و درنده، آلتی فلزی که در ضرف آب آب انبار، دستشویی و غیره نصب کنند و هرگاه آن رابه پیچانند آب از دهانه آن بیرون آید، و مایع سفید رنگی که از پستان زن و حیوان ماده بیرون آید
مایعی سفید رنگ و مغذی با طعم شیرین که از پستان های پستانداران ماده پس از زایمان ترشح می شود شیر پاک خورده: کنایه از اصیل و با اصل و نسب، با حسن نیت و خوش عمل از شیر مرغ تا جان آدمیزاد: کنایه از چیزی که یافتنش در حکم محال باشد
مایعی سفید رنگ و مغذی با طعم شیرین که از پستان های پستانداران ماده پس از زایمان ترشح می شود شیر پاک خورده: کنایه از اصیل و با اصل و نسب، با حسن نیت و خوش عمل از شیر مرغ تا جان آدمیزاد: کنایه از چیزی که یافتنش در حکم محال باشد