معنی شیءنگاری - جستجوی لغت در جدول جو
شیءنگاری
رسم الكائن
ادامه...
رَسْمَ الْكَائِنِ
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به عربی
شیءنگاری
Objectification
ادامه...
Objectification
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شیءنگاری
objectivation
ادامه...
objectivation
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شیءنگاری
uprzedmiotowienie
ادامه...
uprzedmiotowienie
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به لهستانی
شیءنگاری
物象化
ادامه...
物象化
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شیءنگاری
Objektivierung
ادامه...
Objektivierung
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به آلمانی
شیءنگاری
об'єктивація
ادامه...
об'єктивація
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شیءنگاری
اشیاء سازی
ادامه...
اشیاء سازی
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به اردو
شیءنگاری
বস্তুকরণ
ادامه...
বস্তুকরণ
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به بنگالی
شیءنگاری
การทำให้เป็นวัตถุ
ادامه...
การทำให้เป็นวัตถุ
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به تایلندی
شیءنگاری
uonevu wa vitu
ادامه...
uonevu wa vitu
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شیءنگاری
nesneleştirme
ادامه...
nesneleştirme
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شیءنگاری
החפצה
ادامه...
החפצה
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به عبری
شیءنگاری
物化
ادامه...
物化
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به چینی
شیءنگاری
대상화
ادامه...
대상화
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به کره ای
شیءنگاری
объективация
ادامه...
объективация
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به روسی
شیءنگاری
वस्तुकरण
ادامه...
वस्तुकरण
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به هندی
شیءنگاری
objectificatie
ادامه...
objectificatie
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به هلندی
شیءنگاری
cosificación
ادامه...
cosificación
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شیءنگاری
oggettivazione
ادامه...
oggettivazione
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شیءنگاری
objetificação
ادامه...
objetificação
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شیءنگاری
objektifikasi
ادامه...
objektifikasi
تصویر شیءنگاری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیونگری
(شی وَ گَ)
نوحه گری. ناله و زاری کردن:
به شیونگری گردش اندر خروش
برآرند و زی ابر دارند گوش.
اسدی.
رجوع به شیون شود
ادامه...
نوحه گری. ناله و زاری کردن:
به شیونگری گردش اندر خروش
برآرند و زی ابر دارند گوش.
اسدی.
رجوع به شیون شود
لغت نامه دهخدا
تصویر ریزنگاری
ریزنگاری
مینیاتوری
ادامه...
مینیاتوری
فرهنگ واژه فارسی سره