جدول جو
جدول جو

معنی شکوف - جستجوی لغت در جدول جو

شکوف
شکاف و رخنه، شکافنده
تصویری از شکوف
تصویر شکوف
فرهنگ لغت هوشیار
شکوف
پسوند متصل به واژه به معنای شکوفنده، برای مثال که لشکر شکوفان مغفر شکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱ - ۷۷ حاشیه)
تصویری از شکوف
تصویر شکوف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
(دخترانه)
گل درخشان میوه دار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
(دخترانه)
شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
گل درختان میوه دار، غنچه گل درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
شکوفه دهنده، میوه خشکی که خود بشکفد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو، کنایه از قی، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
شکفته، ویژگی غنچۀ باز شده، میوۀ خشکی که به خودی خود بشکافد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
((ش فِ))
اشکوفه، غنچه، گل درخت میوه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
((شُ))
شکفنده، شکوفه دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
Blossoming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پھولنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شکوه
تصویر شکوه
(دخترانه)
شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکور
تصویر شکور
(پسرانه)
بسیار سپاسگزار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکوه
تصویر شکوه
ابهت، جلال، شوکت، عظمت
فرهنگ واژه فارسی سره