- شکوف
- شکاف و رخنه، شکافنده
معنی شکوف - جستجوی لغت در جدول جو
- شکوف
- پسوند متصل به واژه به معنای شکوفنده،
برای مثال که لشکر شکوفان مغفر شکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱ - ۷۷ حاشیه)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گل درختان میوه دار، غنچه گل درختان
شکوفه دهنده، میوه خشکی که خود بشکفد
گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو، کنایه از قی، استفراغ
شکفته، ویژگی غنچۀ باز شده، میوۀ خشکی که به خودی خود بشکافد
Blossoming
цветущий
blühend
квітучий
kwitnący
florescendo
fiorente
floreciente
florissant
bloeiend
फूलना
متفجّرٌ
꽃이 피는
開花している
çiçek açan
inachanua
ফুলানো
پھولنے والا
ابهت، جلال، شوکت، عظمت