- شکنجک
- آلات جارحه
معنی شکنجک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عذاب، مجازات
آزار و ایذاء و رنج، عذاب دادن
آزار دادن کسی برای تنبیه، گرفتن اقرار یا واداشتن به انجام کاری
شکنجه کردن: شکنجه دادن، رنج و آزار دادن، آزار کردن متهم با آلات و ادوات شکنجه تا از او اقرار بگیرند
شکنجه کردن: شکنجه دادن، رنج و آزار دادن، آزار کردن متهم با آلات و ادوات شکنجه تا از او اقرار بگیرند
تاب و پیچ، پیچ و خم زلف
تازه، نو، بدیع، طرفه
شکن، پیچ و تاب، پیچ و خم زلف
شکنجه
مکر و حیله
شکنجه
مکر و حیله
درخت پشه غال که از گونه های نارون است
نوعی مار سرخ
درخت پشه غال، نارون