معنی شکلاء - جستجوی لغت در جدول جو

شکلاء

لغت نامه دهخدا

شکلات

نوعی شیرینی که با شیر، شکر، کاکائو و افزودنی های دیگر درست می کنند

فرهنگ فارسی عمید

وکلاء

(وُ کَ)

جمع واژۀ وکیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به وکیل شود

لغت نامه دهخدا

شکاء

(شَ)

بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

شکاء

(شِ)

جمع واژۀ شکوه. (منتهی الارب) (دهار) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ شکوه، به معنی پوست برۀ شیرخواره که در وی شیر و آب نهند. (آنندراج). و رجوع به شکوه شود

لغت نامه دهخدا

شلاء

(شَلْ لا)

مؤنث اشل، گویند: امراءه شلاء، زن تباه دست. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زن تباه دست. (منتهی الارب) (از آنندراج). دست خشک. (دهار). تأنیت اشل، زن که دست وی شل باشد. (یادداشت مؤلف).
- عین شلاء، چشمی که بینایی آن رفته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
- ید شلاء، دست تباه و خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

شکلا

(شُ کُ)

شکلات. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شکلات شود

لغت نامه دهخدا

کلاء

(کَلْ لا)

لنگرگاه کشتی. جای بکنار آمدن کشتی. جای بکنار آمدن کشتی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کرانۀ رود. کرانۀجوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جائی که باد کم گذرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

شعلاء

(شَ)

مؤنث اشعل. استری که در دم آن سپیدی بود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تأنیث اشعل. (یادداشت مؤلف) (اقرب الموارد). مؤنث اشعل، و اگر تمام دم سپید باشد آنرا اصبغ نامند. (از آنندراج). و رجوع به اشعل شود، رنگی از رنگهای چشم. (یادداشت مؤلف). کسی که به خلقت چشم وی به سرخی زند. (از اقرب الموارد).
- غره شعلاء، سفیدی که یکی از چشمها را میگیرد تا در آن داخل میشود. (از اقرب الموارد). و رجوع به اشعل شود

لغت نامه دهخدا

شهلاء

(شَ)

از آبهای بنی عمرو بن کلاب است. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

شولاء

(شَ)

نام جایگاهی است. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

شکلات

(شُ کُ)

نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین)

لغت نامه دهخدا

شکواء

(شَ)

مرض. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

اکلاء

(اَ)

بلغ اﷲ بک اکلاء العمیر، به آخر عمر و درازترعمر رساند ترا خدای. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

اکلاء

(اِ)

گیاه ناک گردیدن زمین.

لغت نامه دهخدا

شکاء

(تَ یَ)

کفته شدن ناخن کسی. (آنندراج) (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

شکلات

فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود. نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود

فرهنگ لغت هوشیار

شکاء

شکافتگی در ناخن

فرهنگ لغت هوشیار

شکلا

نیاز، چشم سرخ و سپید، سپید سرین گوسپند، فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود

فرهنگ لغت هوشیار

شکلات

((شُ کُ))

خمیر نسبتاً سفت شده شکر و کاکائو و وانیل

فرهنگ فارسی معین

شکلات

شرینی ها جمله در خواب سخن های خوش و مال و منفعت هستند شکلات نیز مشمول این تعبیر قرار می گیرد اما این شیرینی چون آمیخته به قهوه یا کاکائو است تعبیر متفاوتی پیدا می کند. شکلات در خواب لذت گناه آلود است که غم می آورد و اندوه می آفریند. اگر در خواب ببینید که شکلات می خورید به دنبال دل خود می روید و کاری را انجام می دهید که دوست دارید ولی از نظر دیگران پسندیده نیست و در نتیجه شما غمین و ملول می شوید. تبعیت از هوای نفس همیشه ملال می آورد و موجب ملامت می شود. دیدن شکلات در خواب کاری است از همین نوع. خریدن شکلات یا هدیه گرفتن نیز همین تعبیر را دارد ولی تعارف دادن و هدیه بردن نشانه آن است که شما برای دیگری خوشحالی همراه با اندوه و تاسف می برید و سبب ناراحتی او می شوید. اگر طعم قهوه یا کاکائوی شکلات زیاد باشد این تفاوت قطعیت بیشتری پیدا می کند و میزان اندوه و تاسف بر شادی و شعف آن می چربد ولی اگر شهد شکلات بیشتر باشد و طعم قهوه و کاکائو مختصر محسوس باشد شادی بیشتر است و اندوه کمتر. نفایس الفنون

فرهنگ جامع تعبیر خواب

معنی شکلاء - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما