جدول جو
جدول جو

معنی شکاردوست - جستجوی لغت در جدول جو

شکاردوست
(شِ)
که شکار دوست دارد. که نخجیرکردن دوست دارد. که علاقه به شکار دارد:
دشمن تو ز تو چنان ترسد
که ز باز شکاردوست کلنگ.
فرخی.
او شکاردوست (بود) و همه شب گردیدی به شکار جستن. (مجمل التواریخ و القصص). امیر بلخ مردی شکاردوست بود. (اسکندرنامه، نسخۀ سعید نفیسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ / شُو هََ)
زن که شوهر را دوست دارد. زن شوی دوست. عروب
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ)
هرجایی. آنکه هر روز دوست تازه گیرد:
معشوق هزاردوست را دل ندهی
ور میدهی آن دل به جدایی بنهی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
درختی است که دارای ساقه های پیچنده است وآن را عشقه گویند، مهر بانک لبلاب، رجوع به لبلاب، عشقه، عشق پیچان و مهربانک شود، و در تداول جنگلبانی بر همه انواع درختان پیچنده اطلاق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قماردوست
تصویر قماردوست
منگباره
فرهنگ لغت هوشیار