شپاشاپ. شپ شپ. صدا و آواز پی درپی خوردن پیکان تیر باشد به جایی. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام) : ز چکچاک گرز و ز شپشاپ تیر برآورد از جان دشمن نفیر. فردوسی
شپاشاپ. شپ شپ. صدا و آواز پی درپی خوردن پیکان تیر باشد به جایی. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام) : ز چکچاک گرز و ز شپشاپ تیر برآورد از جان دشمن نفیر. فردوسی
صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی، برای مثال برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی- مجمع الفرس - شپاشاپ)
صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی، برای مِثال برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی- مجمع الفرس - شپاشاپ)
آواز و صدای پیکان تیر باشد که پی درپی درجایی بخورد. (برهان) (ناظم الاطباء). شپشاپ. شپ شپ. (حاشیۀ برهان چ معین). آواز تیرهای پی هم انداخته. (فرهنگ نظام). آواز صدای پیکان تیر که پی درپی افکنندو آن را شپشاپ نیز گویند. (انجمن آرا) : بر آمد ز ناورد برنا و پیر شپاشاپ پیکان فشافاش تیر. هاتفی
آواز و صدای پیکان تیر باشد که پی درپی درجایی بخورد. (برهان) (ناظم الاطباء). شپشاپ. شپ شپ. (حاشیۀ برهان چ معین). آواز تیرهای پی هم انداخته. (فرهنگ نظام). آواز صدای پیکان تیر که پی درپی افکنندو آن را شپشاپ نیز گویند. (انجمن آرا) : بر آمد ز ناورد برنا و پیر شپاشاپ پیکان فشافاش تیر. هاتفی