جدول جو
جدول جو

معنی شوچک - جستجوی لغت در جدول جو

شوچک
میرشکار، شب پا، نگهبان شبانه ی مزارع
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوچک
تصویر کوچک
(پسرانه)
دارای حجم اندک، ریز، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، لقب اردشیر پسر شیرویه پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شولک
تصویر شولک
اسب تندرو، سیس، بوز، بالاد، جواد، بادرفتار، چهارگامه، سابح، گام زن، براق، ره انجام، چارگامه
بادریسۀ دوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوشک
تصویر شوشک
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، فرفور، نموسک، نموشک، سرخ بال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
دارای جسم یا اندازۀ اندک مثلاً دست های کوچک،
آنکه سنش کم است، خردسال،
کنایه از دارای مقام پایین، کنایه از بی ارزش، پست مثلاً آدم کوچک و کوته بینی بود،
کنایه از صفتی که شخص هنگام تواضع به خود می دهد، مطیع مثلاً من کوچک شما هستم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوبک
تصویر شوبک
چوبک، چوب کوچک
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
دهی از دهستان تورجان است که در بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع است و 415 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوبک
تصویر شوبک
چوبی که خمیر را بدان پهن کنند وردنه چوبک، چوب پاسبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوشک
تصویر شوشک
ربابی که دارای چهار رود باشد چهار تار
فرهنگ لغت هوشیار
خرد، صغیر، مقابل بزرگ خرد صغیر، هر چیز کم وسعت و کم حجم، اندک قلیل کم، بچه کودک طفل: و بودند آنان که خوردند پنج هزار مردم غیر زنان و کوچکان آن مردمان که این معجز را بدیدند، نوایی است از موسیقی و آن یکی از دوازده مقام موسیقی ایرانی است زیر افکن: رهاوی را براه راست می زن پس از کوچک حجاز آغاز می کن، بنده فرمانبردار: من کوچک شما هستم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولک
تصویر شولک
((لَ))
اسب، اسب تندرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوبک
تصویر شوبک
((بَ))
چوبی که خمیر را بدان پهن می کنند، وردنه، چوبک، چوب پاسبانان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
((چَ))
خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
صغيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
Diminutive, Ittybitty, Little, Small, Teensy, Teeny, Wee
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
minuscule, tout petit, petit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
миниатюрный , крошечный , маленький , крошечный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
微小的 , 小小的 , 小的 , 极小的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
diminuto, pequenino, pequeno, minúsculo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
چھوٹا , بہت چھوٹا , چھوٹا , بہت چھوٹا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
ক্ষুদ্র , অত্যন্ত ছোট , ছোট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
เล็ก , เล็กมาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
kidogo, mdogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
küçültülmüş, minicik, küçük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
小さい , 小さい , 小さな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
מְצֻמְצָם , קטן מאוד , קטן , זעיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
miniaturowy, malutki, mały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
작은 , 아주 작은 , 작은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
kecil, sangat kecil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
लघु , छोटा , छोटा , बहुत छोटा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
klein, piepklein, minuscuul
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
minuscolo, piccolissimo, piccolo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
winzig, klein
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
diminuto, pequeñito, pequeño, pequeñísimo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوچک
تصویر کوچک
мініатюрний , крихітний , маленький , крихітний , малий
دیکشنری فارسی به اوکراینی