مؤلف در چند یادداشت این کلمه را اصطلاح قاطرچی ها و چارواداران دانسته است با قید علامت تردید، و ممکن است صورتی از شب پا باشد یعنی نگهبان و محافظ ستور به شب هنگام
مؤلف در چند یادداشت این کلمه را اصطلاح قاطرچی ها و چارواداران دانسته است با قید علامت تردید، و ممکن است صورتی از شب پا باشد یعنی نگهبان و محافظ ستور به شب هنگام
نوعی گوزن کوچک با دم کوتاه و کفل سفید که نوع نر آن شاخ دار است و در جنگل ها زندگی می کند چادر یا جامۀ درشت بافت لباس خشن که درشتیش به سبب نو بودن آن باشد
نوعی گوزن کوچک با دم کوتاه و کفل سفید که نوع نر آن شاخ دار است و در جنگل ها زندگی می کند چادر یا جامۀ درشت بافت لباس خشن که درشتیش به سبب نو بودن آن باشد
از جنس گاو کوهی است که به عربی وعل گویند و آن حیوانی است سیاه رنگ بقدر گاومیش کوچکی و به ترکی جریر گویند. در مازندران بسیار است. (انجمن آرا) (آنندراج). به لغت تنکابن وعل است از انواع بقرالوحش. (فهرست مخزن الادویه)
از جنس گاو کوهی است که به عربی وعل گویند و آن حیوانی است سیاه رنگ بقدر گاومیش کوچکی و به ترکی جریر گویند. در مازندران بسیار است. (انجمن آرا) (آنندراج). به لغت تنکابن وعل است از انواع بقرالوحش. (فهرست مخزن الادویه)
کولا. کپنک. جامۀ نمدین خشن کردان و لران و کشاورزان. نمد. دلق گونۀ پشمین از نسیجی خشن فقرا را. جبه گونه از پشم که به زمستان روستائیان و کردان و درویشان درپوشند. (یادداشت مؤلف). خرقه. خرقۀ درویشان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
کولا. کپنک. جامۀ نمدین خشن کردان و لران و کشاورزان. نمد. دلق گونۀ پشمین از نسیجی خشن فقرا را. جبه گونه از پشم که به زمستان روستائیان و کردان و درویشان درپوشند. (یادداشت مؤلف). خرقه. خرقۀ درویشان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
فردریک فرانسوا (1810- 1849 میلادی). آهنگساز معروف و وطن پرست لهستانی. وی اصلاً فرانسوی بود و در خانواده ای نسبهً ثروتمند در نزدیکی ورشو بدنیا آمد. از کودکی رنجور و ضعیف بود و از طفولیت به آموختن پیانوپرداخت و در این راه زحمت بسیار کشید. نخستین کنسرت خود را که موجب شهرت او شد در هشت سالگی اجرا کرد. دوران تحصیل خویش را در رشتۀ موسیقی در ورشو به پایان رسانید و در 20سالگی به پاریس رفت و در آن شهر مشهور گردید و سپس سفرهای بسیار به ممالک اروپا کرد و کنسرتهای بسیار داد. در آغاز جوانی شهرتی بسزا یافت، اما در پایان حیات دچار تنگدستی و ناراحتی گردید و عاقبت در 39سالگی بسبب رنج و بیماری درگذشت. شوپن ماجراهای عشقی فراوان داشت و از آن میان داستان عشق او و ژرژ سان معروف است. وی سبک نواختن پیانو را زنده کرد و ارزش این ساز را در ارکستر به حد کمال رسانید. در آثار شوپن جنبۀ شاعرانه و رمانتیک قوی وجود دارد. تصنیفات او عموماً پرهیجان و غم انگیز است. از آهنگهای ممتاز اوست: سونات سی بمل مینورا، پرس 35. کراکویاک، اپوس 14 (آهنگ رقص محلی کراکوی). کنسرتوی پیانودر رمینور شمارۀ یک. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به گزارش دوماهۀ کمیسیون یونسکو شمارۀ 8 و 9 شود
فردریک فرانسوا (1810- 1849 میلادی). آهنگساز معروف و وطن پرست لهستانی. وی اصلاً فرانسوی بود و در خانواده ای نسبهً ثروتمند در نزدیکی ورشو بدنیا آمد. از کودکی رنجور و ضعیف بود و از طفولیت به آموختن پیانوپرداخت و در این راه زحمت بسیار کشید. نخستین کنسرت خود را که موجب شهرت او شد در هشت سالگی اجرا کرد. دوران تحصیل خویش را در رشتۀ موسیقی در ورشو به پایان رسانید و در 20سالگی به پاریس رفت و در آن شهر مشهور گردید و سپس سفرهای بسیار به ممالک اروپا کرد و کنسرتهای بسیار داد. در آغاز جوانی شهرتی بسزا یافت، اما در پایان حیات دچار تنگدستی و ناراحتی گردید و عاقبت در 39سالگی بسبب رنج و بیماری درگذشت. شوپن ماجراهای عشقی فراوان داشت و از آن میان داستان عشق او و ژرژ سان معروف است. وی سبک نواختن پیانو را زنده کرد و ارزش این ساز را در ارکستر به حد کمال رسانید. در آثار شوپن جنبۀ شاعرانه و رمانتیک قوی وجود دارد. تصنیفات او عموماً پرهیجان و غم انگیز است. از آهنگهای ممتاز اوست: سونات سی بمل مینورا، پرس 35. کراکویاک، اپوس 14 (آهنگ رقص محلی کراکوی). کنسرتوی پیانودر رمینور شمارۀ یک. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به گزارش دوماهۀ کمیسیون یونسکو شمارۀ 8 و 9 شود
حظیره، یعنی جای گوسفندان. (صحاح الفرس). حصارو محوطه ای را گویند که شبها گاوان و گوسفندان و چهارپایان دیگر در آنجا باشند. (برهان). شبغا یعنی جای شب گوسپندان و شوگا نیز گفته اند. (فرهنگ رشیدی). همان شبغا یعنی شب جای، اصل در این لغت شب گاه است و شو تبدیل شب است. (انجمن آرا). جای شب بودن گوسفندان و شوگا نیز گفته اند. (فرهنگ اسدی). خبک. آغل. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). غول. نغل. (یادداشت مؤلف) : چو گرگ دزد گیرد قصد شوغا شبان اندر شبان افتد به غوغا. لطیفی. و رجوع به شبغا شود
حظیره، یعنی جای گوسفندان. (صحاح الفرس). حصارو محوطه ای را گویند که شبها گاوان و گوسفندان و چهارپایان دیگر در آنجا باشند. (برهان). شبغا یعنی جای شب گوسپندان و شوگا نیز گفته اند. (فرهنگ رشیدی). همان شبغا یعنی شب جای، اصل در این لغت شب گاه است و شو تبدیل شب است. (انجمن آرا). جای شب بودن گوسفندان و شوگا نیز گفته اند. (فرهنگ اسدی). خبک. آغل. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). غول. نغل. (یادداشت مؤلف) : چو گرگ دزد گیرد قصد شوغا شبان اندر شبان افتد به غوغا. لطیفی. و رجوع به شبغا شود
چاروایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که در وقت راه رفتن سرهای پاهای او از هم دور باشد و قاب پاها بهم رسد و ساییده شود، و بعضی گویند چاروایی که زانوهایش بهنگام رفتن بهم بساید، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
چاروایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که در وقت راه رفتن سرهای پاهای او از هم دور باشد و قاب پاها بهم رسد و ساییده شود، و بعضی گویند چاروایی که زانوهایش بهنگام رفتن بهم بساید، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
روسی ک بر زه آهوی شاخدار (گویش گیلکی) این واژه را آنندراج پارسی دانسته در واژه نامه مازندرانی نیز آمده (اردک ماهی) روسی ک (گویش گیلکی) سیکا ماهی (سیکا اردک واژه نامه مازندرانی)
روسی ک بر زه آهوی شاخدار (گویش گیلکی) این واژه را آنندراج پارسی دانسته در واژه نامه مازندرانی نیز آمده (اردک ماهی) روسی ک (گویش گیلکی) سیکا ماهی (سیکا اردک واژه نامه مازندرانی)