جدول جو
جدول جو

معنی شونست - جستجوی لغت در جدول جو

شونست
(نِ)
فسون و علاج. (برهان). شوبست. فسون و علاج. (رشیدی). شونست در نسخۀ میرزا اما درمؤید شوخست و در فرهنگ به بای تازی شوبست و فارسی شوپست بوزن خوبست آمده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوبست
تصویر شوبست
افسون، چاره، علاج
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شوپست. شونست. افسون. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). سحر و افسون. (ناظم الاطباء) ، علاج. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). علاج و چاره. شوپست. (ناظم الاطباء). و رجوع به شوپست شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
پراکندگی و پریشانی. (برهان). پراکندگی. (جهانگیری) (رشیدی). و بعضی شوبست خوانده اند و بعضی شونست بمعنی افسون وعلاج گفته اند. تصحیفش معلوم نیست. (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
بخت، اقبال، شانس
فرهنگ گویش مازندرانی