جدول جو
جدول جو

معنی شولات - جستجوی لغت در جدول جو

شولات
لات شول، شلات، شلاته، لات شل، گل و لات کاریزها، در اصطلاح مقنی ها ظاهراً آب به گل بسیار آلوده، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شولات
باتلاق
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شولا
تصویر شولا
خرقه، خرقۀ درویشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولات
تصویر ولات
والی ها، استاندارها، فرمانرواها، حاکم ها، صاحبان امر و اختیار، جمع واژۀ والی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکلات
تصویر شکلات
نوعی شیرینی که با شیر، شکر، کاکائو و افزودنی های دیگر درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شولان
تصویر شولان
کمند، طنابی بلند با سری حلقه مانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان، آنچه به وسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند، دام مثلاً پسرک سرانجام در در کمند او افتاد، زلف، گیسو
فرهنگ فارسی عمید
شرکتی که دارای تاسیسات و وسایلی برای صید ماهی از دریا و فروش آن به بازارهای داخلی و خارجی است، صنعت ماهیگیری
فرهنگ فارسی عمید
(دُ وَ)
جمع واژۀ دوله. (ناظم الاطباء). و رجوع به دوله شود، به معنی تولات است (یعنی دواهی) . (منتهی الارب). رجوع به دواهی شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
جمع واژۀ صوله: و از تکاثر صولات جیب فلک اعلی چاک. (جهانگشای جوینی). رجوع به صوله و صولت شود
لغت نامه دهخدا
(شُ عَ)
ج شعله. (ناظم الاطباء). رجوع به شعله و شعله شود
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ)
جمع واژۀ شمله. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شمله شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام جایگاهی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ هََ دْ دُ)
شول. (منتهی الارب). رجوع به شول شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو)
کمند و آن ریسمانی است بلند. (برهان) (جهانگیری). تبدیل سولان بمعنی کمند ونردبان است. (انجمن آرا) (آنندراج). جهانگیری ظاهراً بار نخست این صورت را اختراع کرده و بدان معنی کمند داده و از بیت ذیل به غلط افتاده است:
از این چاه برشو به شولان دانش
به یک سو شو از جوی و از جر عصیان.
ناصرخسرو.
این کلمه در شعر ’به سولان’ است با سین مهمله، تلفظی از سولان، کوه معروف آذربایجان. (یادداشت مؤلف) ، چوبی سرکج که بدان دلو به چاه فروبرند و برآرند آب کشی را. (یادداشت به خط مؤلف) ، شاخۀ راست. ترکۀ راست. ترکۀ راست و خوش اندام. عسلوج. عسلوجه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَوْ وا)
جمع واژۀ شوّال. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به شوّال شود
لغت نامه دهخدا
(شُ کُ)
نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ)
جمع واژۀ دوله. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به دوله
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه رشت به آستارا میان چیلاوندان و آستارا در 171100 گزی رشت، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
جمع واژۀ ذات. (ناظم الاطباء). خداوندان و این صیغه برای مؤنث است چنانکه اولو بضم و بواو غیرملفوظ برای مذکر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شیل به قیاس عربی، رجوع به شیل شود، ماهی خانه، ادارۀ ماهی، محلی که برای صید آماده باشد، (یادداشت مؤلف)، شرکتی که به صید و توزیع وفروش ماهیهای بحر خزر می پردازد، دستگاه صید ماهی در سواحل بحر خزر، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تُ وَ)
جمع واژۀ توله. یقال: جأنا بتولاته و دولاته و کذا جاء بدولاه و تولاه، ای بالدواهی. کذا فی النسخ. (منتهی الارب). تولات و تولات جمع واژۀ توله. (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ توله کهمزه بلا و سختی. (آنندراج). رجوع به توله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شولان
تصویر شولان
کمند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شیل (بسیاق عربی) دستگاه صید ماهی در سواحل بحر خزر، شرکتی که به صید و توزع و فروش ماهیهای بحر خزر می پردازد: شیلات ایران بریدگیها و گشادگیهائی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد و در آنجا ماهی صید کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شالات
تصویر شالات
جمع شال، ازپارسی شال ها به گونه رمن سوسمارماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولات
تصویر تولات
جمع توله، سختی ها آسیب ها گردن آویزها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولا
تصویر شولا
خرقه رخقه درویشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولات
تصویر دولات
جمع دوله، کشورها ستادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولات
تصویر ولات
بنگرید به ولاه، جمع والی: (سیدرضی کیا که از ولات دیالمه و گیلانات بشرف سیادت و فضیلت علم امتیاز داشت و امیر محمد رشتی که از عظمای ملوک آن طرف بود پیشکشهای لایق مرتب داشته باتفاق متوجه شدند)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود. نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولان
تصویر شولان
((شَ))
کمند
فرهنگ فارسی معین
شرکتی که به صید و پرورش و فروش ماهی و فرآورده های مربوط به آن می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکلات
تصویر شکلات
((شُ کُ))
خمیر نسبتاً سفت شده شکر و کاکائو و وانیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شولا
تصویر شولا
((شُ یا شَ))
خرقه، جامه گشاد و بلندی که روی لباس های دیگر می پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولات
تصویر ولات
((وُ))
ج. والی
فرهنگ فارسی معین
شرینی ها جمله در خواب سخن های خوش و مال و منفعت هستند شکلات نیز مشمول این تعبیر قرار می گیرد اما این شیرینی چون آمیخته به قهوه یا کاکائو است تعبیر متفاوتی پیدا می کند. شکلات در خواب لذت گناه آلود است که غم می آورد و اندوه می آفریند. اگر در خواب ببینید که شکلات می خورید به دنبال دل خود می روید و کاری را انجام می دهید که دوست دارید ولی از نظر دیگران پسندیده نیست و در نتیجه شما غمین و ملول می شوید. تبعیت از هوای نفس همیشه ملال می آورد و موجب ملامت می شود. دیدن شکلات در خواب کاری است از همین نوع. خریدن شکلات یا هدیه گرفتن نیز همین تعبیر را دارد ولی تعارف دادن و هدیه بردن نشانه آن است که شما برای دیگری خوشحالی همراه با اندوه و تاسف می برید و سبب ناراحتی او می شوید. اگر طعم قهوه یا کاکائوی شکلات زیاد باشد این تفاوت قطعیت بیشتری پیدا می کند و میزان اندوه و تاسف بر شادی و شعف آن می چربد ولی اگر شهد شکلات بیشتر باشد و طعم قهوه و کاکائو مختصر محسوس باشد شادی بیشتر است و اندوه کمتر. نفایس الفنون
فرهنگ جامع تعبیر خواب