جدول جو
جدول جو

معنی شورگز - جستجوی لغت در جدول جو

شورگز
نوعی درخت گز که معمولاً در شوره زار می روید
تصویری از شورگز
تصویر شورگز
فرهنگ فارسی عمید
شورگز
(گَ)
قسمی از درخت گز که شوره گز نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است که در شوره روید و آن را به عربی اثل گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). شورگژ. شوره گژ. (یادداشت مؤلف). رجوع به شوره گز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ / شُو)
ظاهراً مصحف شومیز. (حاشیۀ برهان چ معین). مزارع و زراعت کننده. (برهان) (آنندراج). زراعت کننده و کشتکار. (ناظم الاطباء). مزارع. (جهانگیری) ، زمینی که بجهت زراعت کردن مستعد کرده باشند. (برهان) (از آنندراج). زمینی که برای کشت و تخم افشانی آماده کرده باشند. (ناظم الاطباء). رجوع به شومیز شود، نام دارویی است. (از برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ / دِ)
گزیدۀ مور، طعامی که مور بر آن درافتاده بود. (دهار). مورگن. و رجوع به مورگن شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو گَ)
شب گز. گزنده به شب. غریب گز. غریب گزک: در دامغان و قومس چیزی باشد مانند عدس آن را شوگز خوانند، هر جا که بگزد دست و پای و آن عضو عفن شود. (تاریخ بیهق)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شور گز
تصویر شور گز
نوعی درخت گز
فرهنگ لغت هوشیار
مرده شوی خانه، غسال خانه
فرهنگ گویش مازندرانی