- شورسان
- شورستان، شوره زار، زمین پرشوره
معنی شورسان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی در سد
شهرستان شهر مدینه، نفس شهر یعنی دکان ها و خانه ها که بر گرداگرد ارگ یا قهندز ساخته باشند هرچه در اندرون یک شهر بود مقابل ربض
زمینی که دارای شوره است شوره زار
شوره زار، زمین پرشوره
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان قبرستان: یکی گورسان کرد ازان دشت کین که جایی ندیدند پیدا زمین
شهرستان، برای مثال برآورد پرمایه ده شارسان / شد آن شارسان ها کنون خارسان (فردوسی۲ - ۱۹۰۸) ، یکی شارسانی برآورد شاه / پر از برزن و کوی و بازارگاه (فردوسی۵/۵ حاشیه)
گل کاجیره
آموزگاران
مامور پلیس، پلیس
اسبی که رنگ آن بسرخی گراید بور
پارسی تازی گشته گورپان نزدیک به بستام خراسان
اشکال و زحمت و رنج
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
جای پرخار خارزار خارستان
ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند
سراپرده که در قدیم پیش در خانه و ایوان پادشاهان و امیران میکشیدند، خیمه چادر، پرده بزرگ مانند پامیانه، سایبان، فرش منقش بساط گرانمایه، زیر کنگره های عمارت و سردر خانه، لحنی از الحان باربدی، سدی که بر رود و نهر بندند: شادروان شوشتر، فواره (باین معنی در عربی و ترکی مستعمل است)، اصل بنیاد اساس
فرانسوی دلبر دلربا دلارام شاره شاره ازچیرا سنسکریت ساره دستار برای مردان، چادر رنگین برای زنان
شهرستان، شهر
نگهبان شتر راننده شتران ساربان
جایی که شکر فراوان باشد شکر زار، جایی که نیشکر زراعت کنند
ظرفی چون قوری که در آن شیر کنند و با چای آرند، ظرف شیرخوری
پارسی تازی گشته شهرمان سیکا (اردک وحشی)
شهر بزرگ با توابع
مرزبان، حاکم و نگهدارنده شهر