جدول جو
جدول جو

معنی شوذبی - جستجوی لغت در جدول جو

شوذبی
(شَ ذَ)
منسوب است به شوذب که اسم اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ ذَ)
دراز نیکوخلق. (از اقرب الموارد). درازبالای نیکوخوی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دراز. (مهذب الاسماء) ، اسب درازخایه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ ذَ)
متعالی، نام دو تن ازشاهان یهود: اخزیاء اول پسر و جانشین آحاب، هشتمین شهریار بنی اسرائیل، وی ضلالت و بی دینی آحاب را شعار خود ساخت و بعل و عشتاروت را پرستش کرد و رسوم عبادت این دو بت بواسطۀ ایزابل در میان بنی اسرائیل رواج یافت. در مدت سلطنت او موابیان عصیان کردند و او خودبا یهود شافاط پادشاه یهودا در دریای احمر تجارت میکرد و بواسطۀ ضلالت او همه اموال وی بباد رفت و جز خسارت بار نیاورد (کتاب دوم تواریخ ایام 20: 35- 37) و چون از پنجره بزیر افتاد نزد خدای فلسطینیان کس فرستاد تا درباره شفا یافتن خود مشورت کند و ایلیاءپیغمبر مرگ عاجل او را نخست بملازمان وی و سپس بخود او اعلام کرد. اخزیاء دوم که یهواحاز و عزریا نیز خوانده شده پسر یهورام و عثلیا و پنجمین پادشاه یهودا بود که در سنۀ 843 قبل از میلاد در بیست ودوسالگی بجای پدر بر تخت نشست (کتاب دوم پادشاهان 8:25 و دوم تواریخ ایام 22:2) و مدت یکسال در اورشلیم سلطنت نمود و چون از طرف مادر ایشان ببدی رفتار کرد، هنگامیکه بعیادت بخانوادۀ آحاب منسوب بود از آنرو بمثل یهورام بن آحاب میرفت ییهو ویرا بکشت و دو حکایت وفات وی با یکدیگرمنافاتی ندارد و چنان مینماید که اولاً از دست ییهو فرار کرد و در سامره متواری گردید و آنگاه گرفتار شدو او را بنزد ییهو آوردند و در جور در کالسکۀ جنگی خود زده شد و در مجدو درگذشت. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا