- شوان (پسرانه)
- گله بان، چوپان
معنی شوان - جستجوی لغت در جدول جو
- شوان
- کنور (انبار غله) شبان چوپان
- شوان
- شبان، چوپان، نگهبان گلۀ گوسفند
- شوان ((شَ))
- شبان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شبانی چوپانی
خرما، خرمابن
مردسست
نشیان مست سکران مست: آنک صاف ساغر انصاف نخورده باشد و نشوان این شراب مختلف الالوان نگشته
مست، آنکه در اثر خوردن نوشابۀ الکلی از حال طبیعی خارج شده، خمارآلود
جاری، روح
طاقت، قدرت، قوه
ابال
جبران
دونده
رونده، آنچه یا آنکه راه رود
عضو طولانی و نسبتا طویل و متحرک که در حفره دهانی قرار دارد و در انتها به وسیله قسمتی بنام) بند زبان (بکف دهان و استخوان لامی چسبیده و نوک آن آزاد است و جهت اعمال بلع و مکالمه و تغییرات صدا بکار میرود و ضمنا عضو اصلی حس ذایقه است لسان. یا بن زبان قسمت انتهایی زبان که به کف دهان متصل میشود انتهای زبان. یا بند زبان مهار زبان. یا زبان کوچک شراع الحنک. یا زبان گاو نوعی پیکان تیر شکاری، گاو زبان. یا زبان زبان قسمت آزاد ابتدای زبان که متحرک است و میتواند از دهان خارج شود نوک زبان. یا زبان به چیزی باز کردن آنرا به زبان آوردن بدان تفوه کردن، یا زبان تر کردن سخن گفتن، لقمه در دهان گذاشتن، گفتار تقریر بیان. یا زبان بی سر سخن بیهوده. یا زبان حال وضع و حال شخص که از اندیشه و نیت و احوال درونی او حکایت میکند. یا زبان دل زبان حال. یا زبان گلها اروپاییان هر گلی را رمز و نشانه امری دانسته اند که آنرا زبان گلها نامیده اند. بدین طریق با فرستادن یک گل میتوان منظور خود را به طرف فهماند مثل گل سرخ نشانه عشق و گل بنفشه نشانه بی مهری است، هر یک از فلسهایی که در قاعده سنبله های گلهای تیره غلات وجود دارد. شلمک از گیاهان
فرانسوی درزه، زانو، بند گره، لولا، کام و زبانه
برنا، مقابل پیر، هر چیز که از عمر آن چندان نگذشته باشد
وقت و هنگام، حین، گاه
طبق، مائده، سفره خیانت کننده
قوت و قدرت و طاقت، استطاعت، تاب، زور و قوت
نمره ای که در مدرسه به شاگرد میدهند
چوپان را گویند که چرادهنده و محافظت کننده گوسفند باشد، گله بان، رمه یار
پیاپی ریزان و روان، باران
گزاک گونه ای پشه، آزار، توان کنار سدر ازدرختان کنار دشتی
گریان و نوحه کنان و زاری کنان
کنیه توز دشمنی کینه بیزاری آب سرد، آب پراکنده، ابر بارانریز
نمباد باد نمدار