- شواعر (شَ عِ)
جمع واژۀ شاعره. (اقرب الموارد). رجوع به شاعره شود
معنی شواعر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شارع ها، راههای بزرگ، شاهراه ها، راههای راست، خیابان ها، صاحبان شرع، راهنماها، جمع واژۀ شارع
(شُ وَ عِ)
لغت نامه دهخدا
لقب محمد بن حمران جعفی، لقب ربیعه بن عثمان کنانی، لقب هانی بن نوبه شیبانی. (منتهی الارب)
(شَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شاعی. (ناظم الاطباء) : جأت الخیل شواعی و شوائع، آمدند اسبان متفرق. (از نشوءاللغه ص 16). و رجوع به شوائع شود
(شَ صِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شاصره، به معنی نوعی از دام ددان. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به شاصره شود
(شَ رِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شارع. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (دهار). شاهراه ها. راههای بزرگ و راههای راست. (غیاث اللغات) : یک روز از ایام این محنت چهارصد کس مرده از شوارع شهر به دارالمرض نقل کردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 330). شوارع و بازارهای نیشابور در ایام قدیم پوشیده نبود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 439). و رجوع به شارع شود
(شَ جِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شاجر. و رماح شواجر، نیزه های مختلف بعض آن در بعض درآمده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ شاجره. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاجر و شاجره شود
آگاه از نفس خود، دریابنده، بهره مند از لطف طبع و رقت و احساس، وحدت ذهن
