جدول جو
جدول جو

معنی شهنشاهی - جستجوی لغت در جدول جو

شهنشاهی
(شَ هََ)
مخفف شاهانشاهی. شاهنشهی. سلطنت و پادشاهی. (ناظم الاطباء). رجوع به شاهنشاهی شود: هر فرمان که از حضرت شهنشاهی صادر شود جز انقیاد و مطاوعت صورت نبندد. (سندبادنامه ص 324).
شهنشاهی و نامش جاودان باد
تنش آسوده و دل شادمان باد.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
شاهنشاه بودن، پادشاهی، فرمانروایی، (صفت نسبی، منسوب به شاهنشاه) مربوط به شاهنشاه مثلاً کشور شاهنشاهی، ارتش شاهنشاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
شاه شاهان، پادشاه بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهنشاه
تصویر شهنشاه
شاهنشاه، شاه شاهان، پادشاه بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
(شَ هََ)
نام پهلوانی از لشکر رستم فرخ هرمز که در روز غماس با مسلمانان بجنگید و درنتیجه به دست عمرو بن معدی کرب بقتل رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 480)
لقب عضدالدولۀ دیلمی است. خلیفۀ عباسی عضدالدوله را به لقب ملک که آنرا بفارسی در آن ایام شهنشاه میگفتند ملقب ساخته بود. (تاریخ عمومی اقبال ص 167)
لقب سلطان ابراهیم غزنوی:
سیزده سال شهنشاه بماند اندر حبس.
ابوحنیفۀ اسکافی) از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 39)
ابن امیرالجیوش ملک افضل، وزیر المستعلی بالله اسمعیلی. (حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 361)
ابن علاءالدین محمد. امیر ملاحده، برادر خورشاه. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 477)
لغت نامه دهخدا
(شَ هََ)
دهی از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ هََ)
مخفف شاهنشاه. شاهانشاه. شاه شاهان. رجوع به شاهنشاه شود:
بدین نامه من دست کردم دراز
بنام شهنشاه گردنفراز.
فردوسی.
یکی نامه بنوشت بهرام هور
بنزد شهنشاه بهرام گور.
فردوسی.
شهنشاه بنشست بامهتران
هر آنکس که بودند از ایران سران.
فردوسی.
ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق
ای بمردی و بشاهی برده از شاهان سباق.
منوچهری.
بگشادش در با کبر شهنشاهان
گفت بسم اللّه واندرشد ناگاهان.
منوچهری.
پیشکار حرص را برمن نبینی دسترس
تا شهنشاه قناعت شد مرا فرمانروا.
خاقانی.
اوست شهنشاه نطق شاید اگر پیش شاه
راه ز پس واروند لشکر و ارکان او.
خاقانی.
شهنشاه اسلام خاقان اکبر
که تاج سر آل سامان نماید.
خاقانی.
- شهنشاه زاده، شاهزاده.
- شهنشاه فلک، کنایه از خورشید است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
منسوب به شاهنشاه.
- اریکۀ شاهنشاهی، تخت سلطنت.
رجوع به شاهنشاه شود
لغت نامه دهخدا
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
((هَ))
لقب شاه ایران، شاه شاهان، پادشاه بزرگ، شاهنشه، شهنشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
امپراتور، امپراطور
فرهنگ واژه فارسی سره
امپراطوری، پادشاهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
الملكيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
Regality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
royauté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
מַלְכוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
realeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
राजसी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
королевская власть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
kerajaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
Königreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
монархія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
królewskość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
王室
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
왕족
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
realeza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
regalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
koninklijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
شاہی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
রাজকীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
ราชวงศ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
utawala wa kifalme
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
krallık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
王族
دیکشنری فارسی به ژاپنی