- شهقه
- سیاه سرفه خروسک از بیماری ها، فریاد زدن
معنی شهقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث شاهق، جمع شواهق
مونث شاق دشوار مونث شاق: اعمال شاقه تکالیف شاقه
مرد باز زنی که مردان را بازی دهد و به بازی گیرد، کوبه چکش
شفقت در فارسی مهربانی دلسوزی نرمدلی (شفقه به فتحات در اصل لغت بمعنی ترس است و مجازا به معنی مهربانی مستعمل شده) ترس از بدی و زشتی
غاز مردابی
چربی گوشت و بمعنای زن پیر
مشهور، نامدار
گری از بیماری ها
رنگ خاکستری، چیرگی سپیدی بر سیاهی
ورن آژو، گرایش پژهان پژهه خواهش دل، خوار تاری (اشتها)
مؤنث واژۀ شاق، دشوار، سخت
چربی گوشت، سفیدی روی گوشت، گوشت بسیار چرب
مشهور، نامدار، نامور، معروف، مشهور به نیکی یا بدی، انگشت نما، کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، انگشت کش، مشارٌ بالبنان، تابلو، انگشت نشان
شهرۀ آفاق: کنایه از مشهور و نامدار در همۀ عالم،برای مثال بی ریاضت نتوان شهرۀ آفاق شدن / مه چو لاغر شود انگشت نما می گردد (صائب - لغت نامه - شهره)
شهرۀ عالم: کنایه از مشهور و نامدار در همۀ عالم، شهرۀ آفاق
شهرۀ آفاق: کنایه از مشهور و نامدار در همۀ عالم،
شهرۀ عالم: کنایه از مشهور و نامدار در همۀ عالم، شهرۀ آفاق
پارسی تازی گشته کهگاه نام کلاتی در توس بلند خندی خوشخندی قهقهه: قهقهی زد (بلبل) از سر درد فراق زار نالید از هجوم اشتیاق
شاهق، بلند، مرتفع
نیمه از چیزی که بدرازا شکافته شده باشد
آواز اسب بانگ اسب
نیمۀ چیزی، نیمۀ هر چیز که به درازا شکافته شده باشد، نیمۀ شکافته شده
بعد، دوری، سفر دور، مسافت دور و دراز، ناحیه و جهتی که مسافر قصد آن را دارد، راهی که پیمودن آن بر مسافر دشوار باشد
مشقت، سختی و دشواری
شقه کردن: کسی یا چیزی را از درازی دو نیمه کردن
بعد، دوری، سفر دور، مسافت دور و دراز، ناحیه و جهتی که مسافر قصد آن را دارد، راهی که پیمودن آن بر مسافر دشوار باشد
مشقت، سختی و دشواری
شقه کردن: کسی یا چیزی را از درازی دو نیمه کردن
شیهه، بانگ اسب