شهریگ. به عربی رئیس الکوره، کسی بوده است که شهری در زیر فرماندهی او بوده و او را از میان طبقۀ دهقانان اختیار مینمودند. حاکم شهر. یکی از اصناف حکام ایالات در دورۀ ساسانی. رجوع به ترجمه فارسی ایران در زمان ساسانیان ص 161، 183، 86، 87 و تاریخ حقوق علی آبادی و شهربان و شهرگ شود
شهریگ. به عربی رئیس الکوره، کسی بوده است که شهری در زیر فرماندهی او بوده و او را از میان طبقۀ دهقانان اختیار مینمودند. حاکم شهر. یکی از اصناف حکام ایالات در دورۀ ساسانی. رجوع به ترجمه فارسی ایران در زمان ساسانیان ص 161، 183، 86، 87 و تاریخ حقوق علی آبادی و شهربان و شهرگ شود
لقب یزدجردبن شهریار. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شهریک شود. یزدجرد شهریل بگریخت و به مرو شد و عبدالله بن عامر، مجاشعبن مسعود السلمی را پس یزدجرد بفرستاد. (تاریخ سیستان ص 80)
لقب یزدجردبن شهریار. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شهریک شود. یزدجرد شهریل بگریخت و به مرو شد و عبدالله بن عامر، مجاشعبن مسعود السلمی را پس یزدجرد بفرستاد. (تاریخ سیستان ص 80)
نام یکی از مرزبانان و نجبای ایرانی از دودۀ مهران مرزبان بیت درائی بوده است. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 159). در نامۀ اعمال شهیدان اشارات متفرقی راجع به احوال نجبا مذکوراست: بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد تا پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) راطلب کرد. (ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 341)
نام یکی از مرزبانان و نجبای ایرانی از دودۀ مهران مرزبان بیت درائی بوده است. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 159). در نامۀ اعمال شهیدان اشارات متفرقی راجع به احوال نجبا مذکوراست: بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد تا پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) راطلب کرد. (ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 341)
بمعنی ماه. یعنی مشاهره. سرماهی. ماهانه. ماهیانه. مقرری که هر ماه یک بار پرداخته شود. (یادداشت مؤلف). - شهریۀ مدارس، پولی که شاگردان ماهانه بمدرسه می پردازند
بمعنی ماه. یعنی مشاهره. سرماهی. ماهانه. ماهیانه. مقرری که هر ماه یک بار پرداخته شود. (یادداشت مؤلف). - شهریۀ مدارس، پولی که شاگردان ماهانه بمدرسه می پردازند
دهی است از دهستان کره سنی بخش شاهپور شهرستان خوی، دارای 170 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی، 315 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کره سنی بخش شاهپور شهرستان خوی، دارای 170 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی، 315 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سهریز. فارسی و معرب. تمر شهریز مذکور است در سهریز. (از منتهی الارب). تمر سهریز و بالنعت و بالاضافه، نوعی از خرما. (منتهی الارب). رجوع به سهریز و فهرست المعرب جوالیقی شود
سهریز. فارسی و معرب. تمر شهریز مذکور است در سهریز. (از منتهی الارب). تمر سُهریز و بالنعت و بالاضافه، نوعی از خرما. (منتهی الارب). رجوع به سهریز و فهرست المعرب جوالیقی شود