جدول جو
جدول جو

معنی شهریورگان - جستجوی لغت در جدول جو

شهریورگان
جشنی که در شهریور روز (روز چهارم شهریور) در ایران باستان برپا می کردند
فرهنگ فارسی عمید
شهریورگان
(شَ ری وَ)
روز چهارم از ماه شمسی که شهریورماه باشد. در این روز مغان جشن سازند و عید کنند. (برهان) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). مرکب است از ’شهریور’ به اضافۀ ’گان’، پسوند نسبت جشن جشنی که در شهریور روز (چهارمین روز) از شهریورماه (ششمین ماه) در ایران باستان برپا میداشتند. (حاشیۀ برهان چ معین از یشتها ج 1 ص 93 و خرده اوستا ص 209)
لغت نامه دهخدا
شهریورگان
جشنی که شهریور روز (چهارمین روز) از شهریور ماه در ایران باستان بر پا می داشتند
فرهنگ لغت هوشیار
شهریورگان
جشنی که در شهریور روز «چهارمین روز ماه شهریور» در ایران باستان برگزار می گردید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَهْ)
شه بورگان. پسر کرایست شان. بنا به گفتۀ مؤلف تاریخ سیستان (چ ملک الشعراء بهار) وی از شاهان کیان است که شهر سیستان در زمان او مجدداً آباد گردیددر چهارصد و چهل سال شمسی. (از تاریخ سیستان ص 4)
لغت نامه دهخدا
(شَهَْ رْ)
شاره ویران. یکی از دهستانهای ششگانه بخش حومه شهرستان مهاباد در حومه شهر مهاباداست و از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است و جمعیت آن در حدود 24340 تن است و قرای مهم آن اندرقاش، حاجی خوش، کوسه، کهریز، آزادولیج است و مرکز دهستان قم قلعه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نوعی گوارش است: نافع است کبد و معده راو زرداب و مرهالسوداء را سود دارد و شکم براند... شیطرج هندی، زنجبیل... از هر یکی شش درهم و... از هر یک دوازده درهم... همه را بکوبند و ببیزند و بعسل مصفی بسرشند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شهریاری شود
لغت نامه دهخدا